در طول سال 1397 تا 1401 نرخ تورم بالاتر از رشد نقدینگی بوده است
در کوتاه مدت آن تکانهای که متغیر معنادار بر نرخ تورم است در واقع نرخ ارز است. باید نرخ ارز را در کوتاه مدت مدیریت کنیم تا تکانههای آن را بر نرخ تورم مدیریت کنیم. در بلند مدت متغیر موثر بر تورم نقدینگی است. نقدینگی که با اقتصاد منطبق نیست، عامل ناترازی میشود.
به گزارش ایران دکونومی، سیامین دوره همایش سالانه سیاستهای پولی و ارزی از دیروز (۲۲ خرداد) شروع به کار کرده و دومین روز همایش در بانک مرکزی در حال برگزاری است. یکی از پنلهای امروز پیرامون چارچوب سیاستهای پولی و مالی برای تثبیت اقتصادی بود که طی آن دکتر تیمور رحمانی (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) به ایراد سخنانی پرداخته و گفت: اقتصاد ایران در طول پنج سال گذشته دارای تورم بالا و در عین حال دارای صعود و فرودهای مکرر نرخ تورم بوده است. اگر قرار باشد که نرخ تورم صرفاً متاثر از عامل بلندمدت آن حرکت کند، این دورههای صعود و فرود نرخ تورم که در دادههای تورم سالانه مشاهده نمیشود، اما در دادههای تورم نقطه به نقطه و ماهیانه به خوبی قابل مشاهده است، توضیح قانع کنندهای نخواهد داشت و باید مسیر هموارتری را طی کند.
در طول سال 1397 تا 1401 نرخ تورم بالاتر از رشد نقدینگی بوده و با توجه به اینکه افزایش قیمت داراییها بسیار بیش از نرخ نقدینگی بوده است، محتمل است که افزایش مجموع قیمتها و نه فقط سبد cpi به طور قابل توجهی بیش از رشد نقدینگی باشد. از طرف دیگر در بلند مدت رابطه نرخ تورم و نرخ رشد نقدینگی چشمگیر است. ثانیاً جهشهای تورمی قابل توجه همگی با جهش نرخ ارز همراه بودهاند. ثالثاً دورههای افزایش محسوس تورم بدون تغییر نرخ ارز در اقتصاد ایران رخ داده است و رابعاً متعاقب تمام جهشهای ارزی متوسط رشد نقدینگی تشدید شده است. آنچه در اینجا ارائه میشود، تحلیلی از تورم است که با این حقایق سازگار باشند.
رابطه روند نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم از 1338 تا 1401 تاکنونی همسو بوده است. نکته قابل توجه اینجاست که در طی همین دوره زمانی رشد نرخ تورم بالاتر از رشد نرخ ارز بوده است. جهشهای ارزی، رشد نقدینگی را با خود همراه میکنند.
تحلیل بلندمدت تورم در ایران
یک مبنای نظری برای توضیح تورم در بلند مدت (نه یک سال و ماه) وجود دارد که اگر دادهها آن را نقض نکند میتوان آن را به این شکل توضیح داد که :
از سال 1350 به بعد اقتصاد ایران «توان خرج کردن فراتر از توان تولید کالاها و خدمات» داشته است که به معنی شکلگیری مکرر اضافه تقاضا برای کالاها و خدمات و لذا شکلگیری فشار برای افزایش قیمتها است. این ایجاد توان خرج کردن فراتر از توان تولید انعکاس آن چیزی است که امروز تحت عنوان ناترازی از آن یاد میشود.
نیروی ورای ایجاد این ناترازیها از رانت جویی است که از نظر اجتماعی نابهینه است، اما چارچوب بازی تخصیص منابع اقتصاد آن را تبدیل به نوعی تعادل کرده است. نتیجه این رانت جویی منجر به ایجاد توان خرج کردن فراتر از توان تولید منجر به تداوم و تشدید ناترازیها نهایتاً خود را در رشد بالای نقدینگی منعکس مینماید. با همین معنی ما ادعا میکنیم که تورم بلند مدت محصول رشد نقدینگی است و به بیان دقیقتر محصول نیروهای ورای رشد نقدینگی است.
تحلیل جهشهای تورمی در ایران
گرچه میتوان برای جهشهای تورمی عوامل متعدد ذکر کرد که خود را در قالب شوکهای وارده به بخش عرضه و تقاضای کل نشان میدهند، اما نقش غالب و مسلط را در شکل دادن جهشهای تورمی ایران، جهش های نرخ ارز داشته است. با وجود آن که بخشی از جهشهای نرخ ارز انعکاس همان نیروهای بلند مدت ایجاد تورم است، بخشی از جهشهای ارزی هم منشا برونزا دارد. البته این بدان معنی نیست که جهش تورمی بدون جهش نرخ ارز ناممکن است.
جهشهای ارزی چگونه جهشهای تورمی را شکل میدهد؟
اولاً جهش ارزی در ایران عموماً انعکاس کاهش توان وارداتی و لذا پرتاب به خارج از تورم است، ثانیاً جهشهای ارزی به دلیل لنگر انتظاراتی بودن نرخ ارز سبب جهش انتظارات تورمی میشود و ثالثاً جهشهای ارزی از طریق اثر مستقیم بر قیمت کالاهای قابل مبادله و اثر غیر مستقیم بر قیمت کالاهای غیر قابل مبادله اسباب جهش تورمی را فراهم میآورد.
در عین حال جهشهای نرخ ارز از طریق فشار کسری بودجه دولت، از طریق تلاش دولت برای جبران آثار رفاهی و از طریق افزایش نیاز سرمایه در گردش اسباب فشار بر رشد نقدینگی را فراهم میآورد و به همین دلیل است که متعاقب شروع جهشهای ارزی رشد نقدینگی تشدید میشود.
در تورمهای بالا، نقدینگی سیالتر میشود و سهم پول از نقدینگی افزایش مییابد که این نیز انعکاس افزایش سرعت گردش نقدینگی متاثر از افزایش انتظارات تورمی است. با شروع تورم بالا سهم پول از نقدینگی شروع به افزایش نموده و تقریباً به حد صد درصد رسیده است.
نرخ ارز، رشد نقدینگی و تورم در نظریه پولی برای اقتصاد دارای رانت منابع طبیعی
از سال 1397 کاهش رابطه مبادله (به واسطه کاهش ارزش حقیقی صادرات نفتی و افزایش هزینههای تجاری) و افزایش خروج سرمایه موجب افزایش مضاعف نرخ ارز (نسبت به رشد نقدینگی) شده است. نظر به اثرات تورمی افزایش نرخ ارز، متوسط تورم پس از سال 97، بیش از رشد نقدینگی مازاد بر تولید بوده است.
دلیل اصلی تغییرات رابطه مبادله در ایران، نوسان در ارزش حقیقی صادرات نفتی است.
رشد بالاتر نرخ ارز و سطح قیمتها نسبت به نقدینگی در سال های پس از 97
از دهه 1380 افزایش صادرات نفتی عامل رشد کمتر نرخ ارز و به تبع آن شاخص قیمتها، نسبت به نقدینگی بوده است. در بازه 1393 تا 1396 بالا بودن سود سپرده بانکی عامل مهمی در به وجود آمدن این پدیده بوده است.
در سال های پس از 1397، به دلیل نبود صادرات نفتی به مانند دهه 1380، امکان ادامه واگرایی بین روند نرخ ارز و نقدینگی وجود نداشته تا شاهد سرعت بیشتر افزایش نرخ ارز و تورم(نرخ ارز حاصل از ppp) نسبت به نقدینگی (نرخ ارز حاصل از مدل پولی) باشیم.
در بلند مدت ناترازی اقتصاد خود را در رشد بالای نقدینگی نسبت به رشد حقیقی اقتصاد نشان میدهد، که عامل ایجاد روند تورم در اقتصاد ایران است.
با گذشت زمان حجم ناترازیهای موجود در اقتصاد ایران به تدریج گستردهتر شده است که خود را در رشدهای بالاتر نقدینگی نشان داده و در عین حال توان اقتصاد ایران برای مهار آثار تورمی رشد نقدینگی به اتکا به رانت منابع طبیعی تحلیل رفته است.
اقتصاد ایران دارای متوسط نرخ تورم ثابتی نیست که نرخ تورم حول آن در حال نوسان باشد، بلکه نرخ تورم دارای روند صعودی است و گویی متوسط نرخ تورم در اقتصاد ایران در حال افزایش است.
توصیههای سیاستی
تنها درمان بلندمدت تورم ماندگار و کاهش پایدار تورم در اقتصاد ایران تلاش برای کاهش حجم ناترازیها و لذا تلاش برای کاهش متوسط نرخ رشد نقدینگی است و هر گونه مهار تورم بدون این پیش شرط ماندگار و پایدار نخواهد بود.
سیاست استفاده از نرخ بهره برای کنترل تورم نیز به شدت منوط به کاهش حجم ناترازیها در اقتصاد است؛ گرچه خود باید بخشی اساسی از برنامه کنترل پایدار تورم نیز باشد.
از آنجا که جهشهای ارزی نقش پررنگی در ایجاد جهش تورمی دارند و از آنجا که در سالهای اخیر جهش ارزی مکرر رخ داده است، تلاش برای پرهیز از جهش ارزی با اهمیت است.
با توجه به اهمیت جهشهای نرخ ارز در شرایط کنونی و با توجه به اینکه خروج سرمایه نقش با اهمیتی در جهش نرخ ارز در یک سال گذشته داشته است، در کوتاه مدت آن تکانهای که متغیر معنادار بر نرخ تورم است، در واقع نرخ ارز است. باید نرخ ارز را در کوتاه مدت مدیریت کنیم تا تکانههای آن را بر نرخ تورم مدیریت کنیم. در بلند مدت اما متغیر موثر بر تورم، نقدینگی است. نقدینگی که با اقتصاد منطبق نیست، عامل ناترازی میشود.