چرا سرمایه گذاری در مسکن دیگر جذاب نیست؟
بازار مسکن نیز تحت تاثیرعوامل بسیاری قرار گرفته و سرمایه گذاری در ملک یکی از علاقه مندی های سرمایه گذاران ایرانی محسوب می شود اما مدتی است که این بازار جذابیت خود را از دست داده است.
به گزارش ایران دکونومی، مسکن کالای اساسی مورد نیاز هر خانواده است، و اگر تأمین نشود امنیت و آرامش را از خانوادهها خواهد گرفت.
متأسفانه مسکن در کشور به یک کالای سرمایهای تبدیل شده و این مسئله موجب هجوم سرمایهگذاران به این بازار شده است از این رو هر فردی که سرمایهای را به دست میآورد در اولین گام اقدام به خرید مسکن جدیدی میکند این در حالی است که مسکن باید از یک کالای سرمایهای به یک کالای مصرفی تبدیل شود.
ترجیح اکثر افرادی که به بازار ساختوساز مسکن ورود میکنند، کسب درآمد از طریق بازار اجاره است و این موضوع دلیلی بر جذابیت روز افزون سرمایه گذاری در بازار مسکن شده است.
قطعا سیاستها باید به گونهای باشد که سرمایهگذاران به سمت سرمایهگذاری در حوزه تولید و ساخت مسکن ترغیب شوند و خرید مسکن جذابیت اقتصادی نداشته باشد از این رو بهترین راه کار برای تحقق این مسئله تصویب و اجرای قانون مالیات بر عایدی سرمایه مسکن است.
مزایا سرمایه گذاری در مسکن
کسب درآمد از طریق دریافت اجاره بها و رهن و همچنین سودآوری همپای تورم و عدم نیاز به دانش و مهارت خاص در سرمایه گذاری و افزایش قیمت مسکن با نوسازی و لذت صاحبخانه شدن و ریسک پایین تر در سرمایه گذاری و استفاده از تسهیلات مسکن از مزایای سرمایه گذاری در مسکن است.
دلایل رکود ساخت و ساز در کشور
تورم، دو سوی عرضه و تقاضا را از هم دور کرد
کارشناسان اقتصاد مسکن، ریشه اصلی مشکلات ساخت و ساز در کشور را مسائل کلان اقتصادی میدانند. تورم در سالهای اخیر رشد بالایی را تجربه کرده و همین مسئله باعث کاهش توان اقتصادی در جامعه شده است.
از سوی دیگر، مردم مجبورند برای دیگر کالاهای اساسی هزینه زیادی را متقبل شوند و در نهایت، دیگر سرمایه و پساندازی در دست آنها نیست تا آن را برای کالای گرانی مثل مسکن هزینه کنند.
البته کاهش توان اقتصادی تنها دلیل کوتاهشدن دست مردم از خرید یک خانه حداقلی نیست، بلکه تورم و دیگر بحرانهای اقتصادی در طرف دیگر ماجرا باعث شده قیمت مسکن هم رشد بیسابقهای را تجربه کرده و هر سال بیش از سال گذشته از دسترس مردم خارج شود. همین امر سمت تقاضا را در بازار مسکن را در یکی از سیاهترین دورههای خود فرو برده است.
انبوهسازان از ساخت مسکن کنار کشیدهاند
در نتیجه رشد شتابان تورم، سمت تقاضا از خرید ناتوان شده و به دلیل افزایش قیمت مصالح ساختمانی، سمت عرضه یعنی سازندگان، تحت فشار قرار گرفتهاند که باعث بیعلاقگی انبوهسازان و سازندگان مسکن برای فعالیت در این حوزه شده است.
به بیان دیگر انبوهسازان اکنون نهتنها با کمبود مشتری برای واحدهای آمادهشده خود مواجه هستند، بلکه افزایش قیمت مصالح ساختمانی و دیگر موارد مربوط به ساخت و ساز نیز باعث شده حاشیه سود آنها بهشدت افت کند و در نتیجه عده زیادی از آنها تصمیم بگیرند منبع جدیدی برای درآمدزایی پیدا کنند و از این عرصه کنار بکشند؛ این مسئله میتواند دلیلی بنیادی برای کاهش عرضه واحدهای مسکونی در کشور محسوب شود.
دولت، رقیب انبوهسازان شده است
رویکرد دیگری که در حوزه ساخت و ساز، شرایط انبوهسازان را تحت تاثیر قرار داده، موضع دولت در قبال ساختمانسازی است که عملا مانع ورود آنها به این عرصه شده است.
واقعیت آن است که دولت در جایگاه رقیب انبوهسازان قرار گرفته و بهجای برونسپاری و تسهیل شرایط برای سازندگان، پروژه تعریف میکند و مسئولیت ساخت آن را بر عهده میگیرد. ابرپروژههایی مانند مسکن مهر و نهضت ملی مسکن از این جمله هستند که البته نمونه مناسبی برای شناخت نتیجه سیاستهای اشتباه دولت در حوزه مسکن هستند.
کندشدن نرخ رشد جمعیت، تقاضای مسکن را کاهش میدهد
مسئله دیگری که میتوان اثر آن را در بلندمدت بررسی کرد، روند رشد جمعیت در کشور است. طی سالهای اخیر، فاکتورهای اقتصادی و فرهنگی باعث شده است رشد جمعیت روندی نزولی را در پیش بگیرد. در صورتیکه تعداد خانهاولیها طی 10 تا 20 سال آینده کاهش داشته باشد، میزان تقاضا نیز به همان نسبت رو به کاهش خواهد رفت.
بنابراین اگر دولت نتواند برای مسئله تقاضا و عرضه در بستر بازار مسکن و ساخت و ساز آن فکری کند، پیامدهای اصلی رکودی که اکنون دامنگیر این صنعت شده در بازه دو تا پنج سال آینده خود را نشان خواهد داد.
از آنجا که ساخت مسکن، مسئلهای زمانبر محسوب میشود مدت زیادی طول میکشد تا بتوان بر این رکود غلبه کرد و آرامش را به مردم و بازار املاک بازگرداند.