تحلیل مالی چیست و تحلیلگر مالی چه کسی است؟
تحلیل مالی به معنای پیش بینی شرایط آینده بازار مالی در یک شرکت است، از انواع تحلیل مالی میتوان به تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال و...اشاره کرد که در این مطلب به آنها پرداخته شده است.
به گزارش واحد ترجمه و تالیف ایران دکونومی، تجزیه و تحلیل مالی تصمیمگیری صحیح تجاری را برای دولتها، شرکتها و سرمایهگذاران با در نظر گرفتن برنامهها و بودجه پروژههای فعلی و آتی تسهیل میسازد. با جمعآوری، سازماندهی و تفسیر اطلاعات مالی و استفاده از آن برای پیشبینی روند بازار و شرایط اقتصادی، تحلیلگران مالی میتوانند ریسک را ارزیابی کرده و در مورد سیاستهای مالی مشاوره ارائه دهند. تخصص آنها برای مدیریت صحیح مالی حیاتی است.
تحلیل مالی چیست؟
در دنیای سرمایهگذاری، تحلیل مالی، فرآیند سیستماتیک بررسی صورتهای مالی، بودجه و پروژههای یک شرکت برای ارزیابی عملکرد و دوام آن است. هدف اصلی تجزیه و تحلیل مالی شرکتها تعیین سودآوری، نقدینگی و پرداخت بدهی است.
سودآوری، میزان سودآوری یک شرکت را اندازه گیری میکند و شامل معیارهایی مانند بازگشت سرمایه (ROI) و حاشیه سود خالص میشود.
نقدینگی بر توانایی شرکت برای پوشش تعهدات کوتاه مدت تمرکز دارد که اغلب از طریق نسبتهایی مانند نسبت جاری ارزیابی میشود.
پرداخت بدهی ظرفیت شرکت را برای پرداخت بدهیهای بلندمدت میسنجد و اغلب از طریق نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یا نسبتهای پوشش بهره تحلیل میشود.
از طریق تجزیه و تحلیل مالی، ذینفعان میتوانند سلامت مالی و چشم انداز آینده یک تجارت یا سرمایهگذاری را تعیین کنند.
انواع تحلیل های مالی
در این بخش از مطلب به بررسی انواع تحلیل های مالی پرداخته شده است
تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی (FA) ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط اندازهگیری میکند. ارزش ذاتی در واقع ارزش سرمایهگذاری بر اساس وضعیت مالی شرکت و شرایط فعلی بازار است. به این ترتیب، تحلیل فاندامنتال معمولا از دیدگاه کلان تا خرد انجام میشود تا اوراق بهاداری را که به درستی توسط بازار قیمت گذاری نشدهاند شناسایی کند.
تحلیلگران بنیادی هر چیزی را که میتواند بر ارزش اوراق بهادار تأثیر بگذارد، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت، مطالعه میکنند.
هدف نهایی تعیین عددی است که سرمایهگذار میتواند با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند که آیا ارزش اوراق بهادار منصفانه، کم و یا بیش از حد ارزشگذاری شده است.
در اصل تحلیلگران بنیادی به دنبال سهامهایی هستند که در حال حاضر با قیمتهای بالاتر یا پایینتر از ارزش واقعی آنها معامله میشوند. اگر ارزش ذاتی سهم بیشتر از قیمت بازار باشد، توصیه خرید داده می شود.
اگر ارزش سهم کمتر از قیمت بازار باشد، سهام بیش از حد ارزش گذاری شده تلقی شده و توصیه میگردد در صورت نگهداری سهام، خرید یا فروش نکنید.
در مقابل، تحلیلگران تکنیکال از مطالعه روندهای تاریخی قیمت سهام برای پیش بینی روندهای آتی کوتاه مدت استفاده میکنند.
تحلیلگران فاندامنتال به مطالعه این موارد میپردازند:
وضعیت کلی اقتصاد
قدرت آن صنعت خاص
عملکرد مالی شرکت صادرکننده سهام
منابع تحلیل بنیادی کدامند؟
تحلیل بنیادی از دادههای مالی که در دسترس عموم است، برای ارزیابی ارزش سرمایهگذاری استفاده میکند. این آمارها شامل صورتهای مالی مانند گزارشهای سه ماهه و سالانه و ..است.
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال روشی است برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی که از طریق تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمعآوریشده از فعالیتهای معاملاتی، مانند روند قیمت و حجم صورت میگیرد. برخلاف تحلیل بنیادی، که تلاش میکند ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد.
تحلیل تکنیکال به شکلی که امروزه می شناسیم، اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه 1800 معرفی شد. چندین محقق قابل توجه از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی مفاهیم نظریه داو را توسعه داده و به شکل گیری آن کمک کردند. اساس آن امروزه تحلیل تکنیکال تکامل یافته است و صدها الگو و سیگنال را در بر می گیرد که طی سال ها تحقیق توسعه یافته اند.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می تواند شاخص های ارزشمندی از حرکات آتی قیمت سهام باشد.
تفهیم تحلیل تکنیکال
ابزارهای تحلیل تکنیکال با این فرض عمل میکند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار میتوانند شاخصهای ارزشمندی از حرکتهای آتی قیمت اوراق بهادار در صورت همراه شدن با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات مناسب باشند.
در این نوع تحلیل، اغلب برای تولید سیگنالهای معاملاتی کوتاه مدت از نمودارهای مختلف استفاده میشود که می تواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار گسترده تر یا یکی از بخش های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا برآورد کلی ارزش گذاری خود را بهبود بخشند.
در نهایت و به طور کلی، سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند معتقدند با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوان قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کرد؛ بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیشبینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته» است.
تحلیلگران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی کرده و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند؛ اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
در نهایت، تحلیل تکنیکال از روندهای آماری جمع آوری شده از فعالیت های معاملاتی، مانند میانگین متحرک (MA) استفاده میکند. تحلیل تکنیکال به جای تحلیل ویژگیهای اساسی یک اوراق بهادار، تلاش میکند تا با جست و جوی الگوها و روندها احساسات بازار را در پشت روند قیمت درک کند.
تحلیل سنتیمنتال
تحلیل سنتیمنتال در معاملات سرمایه گذاری و بازار بورس اوراق بهادار، به فرآیند تجزیه و تحلیل احساسات، نظرات و نگرش های فعالان بازار نسبت به یک سهام خاص و یا کل بازار اشاره دارد. این روش در واقع شامل استخراج نظرات بازار از منابع گوناگونی همچون مقالات خبری، پست های رسانه های اجتماعی، گزارش های مالی و سایر اطلاعاتی است که برای سنجش احساسات غالب در میان معامله گران و سرمایه گذاران مورد استفاده قرار می گیرند.
در تحلیل سنتیمنتال اصل بر این است که احساسات بازار میتواند به شکل قابل توجهی بر روند قیمت تاثیر گذار باشد. احساسات مثبت میتواند سرمایه گذار را ترغیب به خرید کرده و منجر به افزایش سطح کلی قیمتها شود. در حالی که احساسات منفی میتواند منجر به فشار فروش و کاهش ارزش قیمت گردد. به این ترتیب معامله گران با درک احساسات فعالین بازار، در تلاش هستند که حرکات بالقوه قیمت را پیش بینی و به این ترتیب تصمیمات آگاهانه تر و هوشمندانه تری داشته باشند.
هدف از تحلیل مالی چیست؟
تجزیه و تحلیل مالی فرآیند ارزیابی مشاغل، پروژهها، بودجهها و سایر معاملات مربوط به امور مالی برای تعیین عملکرد و مناسب بودن آنهاست. به طور معمول، تجزیه و تحلیل مالی برای تجزیه و تحلیل اینکه آیا یک واحد تجاری با ثبات و یا به اندازه کافی سودآور است که یک سرمایه گذاری پولی را تضمین کند، استفاده میشود. از تحلیل مالی به جهت ارزیابی روندهای اقتصادی، تنظیم سیاستهای مالی، ایجاد برنامههای بلند مدت برای فعالیتهای تجاری و شناسایی پروژهها یا شرکتهای سرمایهگذاری استفاده میگردد.
تجزیه و تحلیل مالی میتواند به مدیران صندوقها کمک کند تا تصمیمات تجاری بهتری بگیرند یا روندهای تاریخی را برای موفقیتهای آتی به درستی بررسی کنند.
تحلیل مالی میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا بهترین فرصتهای سرمایهگذاری ممکن را انتخاب کنند.
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو نوع اصلی تحلیل مالی هستند.
تحلیل بنیادی از نسبتها و دادههای صورتهای مالی برای تعیین ارزش ذاتی یک اوراق بهادار استفاده می کند.
تحلیل تکنیکال فرض میکند که ارزش یک اوراق بهادار قبلاً با قیمت آن تعیین شده است، و در عوض بر روند ارزش در طول زمان تمرکز میکند.
چگونگی تحلیل بازار مالی
در تجزیه و تحلیل بازار مالی برای ارزیابی روندهای اقتصادی از تنظیم سیاستهای مالی، ایجاد برنامههای بلند مدت برای فعالیتهای تجاری و شناسایی پروژهها یا شرکتهای سرمایهگذاری استفاده می شود. این کار از طریق ترکیب اعداد و دادههای مالی انجام میشود. یک تحلیلگر مالی به طور کامل صورتهای مالی شرکت (صورت سود و زیان)، ترازنامه و صورت جریان نقدینگی را بررسی میکند. تجزیه و تحلیل مالی را می توان در هر دو محیط مالی شرکت و سرمایهگذاری انجام داد.
یکی از رایجترین روشها برای تجزیه و تحلیل دادههای مالی، محاسبه نسبتها دادههای صورتهای مالی جهت مقایسه با سایر شرکتها یا با عملکرد تاریخی خود شرکت است.
به عنوان مثال، بازده دارایی ها (ROA) یک نسبت رایج است که برای تعیین میزان کارآمدی یک شرکت در استفاده از دارایی های خود و به عنوان معیار سودآوری استفاده میشود.
تجزیه و تحلیل مالی شرکتها
در امور مالی شرکت، تجزیه و تحلیل به صورت داخلی توسط بخش حسابداری انجام میشود و به منظور بهبود تصمیم گیری تجاری با مدیریت به اشتراک گذاشته می شود. این نوع تحلیل داخلی ممکن است شامل نسبتهایی مانند ارزش فعلی خالص (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) برای یافتن پروژههایی باشد که ارزش اجرا دارند.
یک حوزه کلیدی تحلیل مالی شرکت، برون یابی عملکرد گذشته شرکت مانند سود خالص یا حاشیه سود، برای تخمین عملکرد آتی شرکت است. این نوع تحلیل روند تاریخی برای شناسایی روندهای فصلی مفید است.
به عنوان مثال، خرده فروشان ممکن است در چند ماه منتهی به کریسمس شاهد افزایش شدید فروش باشند. این به کسب و کار اجازه می دهد تا بودجه ها را پیش بینی کند و تصمیماتی مانند حداقل سطح موجودی لازم را بر اساس روندهای گذشته اتخاذ کند.
تحلیلگر مالی کیست؟
یک تحلیلگر مالی مسئولیت طیف گستردهای از فعالیتها از جمله جمعآوری آمار و اطلاعات، ارزیابی اطلاعات مالی و اقتصادی و تجزیه و تحلیل نتایج تاریخی، عملکرد سرمایهگذاری شرکت را پیش بینی و رسیدگی و به تحلیل مالی صورت های مالی می پردازد.
در واقع تحلیلگران مالی با تجزیه و تحلیل روندهای اقتصادی و شرایط فعلی بازار، عملکرد سهام، اوراق قرضه و… را بررسی کرده و راهنماییهای آگاهانهای را برای شرکتها یا سرمایهگذاران فردی در مورد تصمیمات مهم سرمایه گذاری تجاری ارائه میدهند.
تحلیلگران مالی می توانند برای شرکت های مالی مانند بانک ها یا شرکت های سرمایه گذاری و.. کار کنند. آنها معمولاً دارای پیشینه تحصیلی در امور مالی، اقتصاد، حسابداری یا آمار هستند.
یک تحلیلگر مالی چه می کند؟
تحلیلگران مالی با آمارها و دادهها کار میکنند تا به سازمانها در تصمیم گیریهای تجاری کمک کنند. معمولاً از یک تحلیلگر مالی انتظار می رود وظایف زیر را انجام دهد:
ساخت مدلهای مالی برای پیشبینی روندها و پیش بینی سناریوهای تجاری و سایر تجزیه و تحلیل دادهها برای کمک به تصمیم گیریهای تجاری
- جمع آوری داده ها و اطلاعات
کار یک تحلیلگر مالی با جمع آوری داده ها و اطلاعات در مورد هر چیزی که نیاز به تجزیه و تحلیل دارد شروع می شود. این آمارها شامل گزارشهای مالی تاریخی، اطلاعات قیمت سهام، آمار و دادههای اقتصاد کلان، تحقیقات صنعت و تقریباً هر نوع دادههای کمی دیگر است.
- سازماندهی اطلاعات
دادهها پس از جمعآوری، معمولاً وارد اکسل و دسته بندی میشوند.
- تجزیه و تحلیل نتایج مالی
با وارد کردن اطلاعات به اکسل، تحلیلگر مالی شروع به تجزیه و تحلیل اطلاعات گذشته و نتایج تاریخی میکند. این معمولاً شامل بررسی نسبتها و معیارهایی مانند سود ناخالص، سود خالص، هزینههای ثابت و متغییر، نرخهای رشد سالانه (سالانه)، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)، بازده داراییها (ROA)، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام است. ، سود هر سهم (EPS) و بسیاری موارد دیگر است. تحلیلگر به دنبال روندها خواهد بود و عملکرد را در برابر سایر شرکتهای هم رده محک میزند.
- پیش بینی
اکنون که اطلاعات تاریخی تجزیه و تحلیل شده است، زمان آن میرسد که پیش بینی هایی در مورد عملکرد شرکت در آینده انجام دهیم. برای پیشبینی عملکرد یک شرکت، فرضیات زیادی را باید در نظر گرفت. روش های متداول پیش بینی شامل تحلیل رگرسیون، نرخ رشد سال به سال و همچنین رویکردهای پایین به بالا و بالا به پایین است.
- ارائه توصیه
یک تحلیلگر مالی در نهایت بینش و توصیههایی در مورد روند یک کسب و کار ارائه میکند. از این نتایج میتوان به ارائه راهکارهایی برای کاهش هزینهها، فرصتهای رشد درآمد، راههای افزایش سهم بازار، کارایی عملیاتی، رضایت مشتری و موارد دیگر اشاره نمود.
- ساخت مدل
برای تحلیلگرانی که در بانکداری سرمایهگذاری، تحقیقات سهام، توسعه شرکتی، برنامهریزی و تحلیل مالی (FP&A) و سایر حوزههای مالی کار میکنند، مدلسازی مالی بخش بزرگی از کار خواهد بود. این مدلها معمولاً با ارتباط دادن صورتهای مالی و سپس لایهبندی روی انواع پیشرفتهتر مدلهای مالی مانند تحلیل جریان نقدی تنزیلشده (مدلهای DCF)، مدلهای برنامهریزی داخلی و مدلهای دیگری همچون مدلهای LBO و مدلهای M&A شروع میشوند. نتایج کار در نهایت به نمودار تبدیل و درج میشوند.
جمع بندی
به طور کلی در پاسخ به سوال تحلیل مالی چیست باید بگوییم سنگ بنای تصمیمگیری هوشمندانهتر و استراتژیک تر بر اساس دادههای مالی یک شرکت است. تحلیلگران از دادهها برای کشف روندها، درک رشد، جستجوی حوزههای ریسک و حمایت از تصمیمگیریها استفاده میکنند. تجزیه و تحلیل مالی همچنین میتواند شامل بررسی تغییرات صورتهای مالی، محاسبه نسبتهای مالی، یا بررسی واریانسهای عملیاتی باشد.
منابع: corporatefinanceinstitute ، investopedia، onlinedegrees