به گزارش واحد ترجمه ایران دکونومی، «تحلیل فاندامنتال» یا «تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای اندازه‌گیری ارزش ذاتی سهام یا اوراق بهادار از طریق عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن است. متخصصان و تحلیلگران بنیادی، هر آنچه که بر ارزش سهام اثر دارد را گردآوری و بررسی می‌کنند. این عوامل از اقتصاد کلان همچون وضعیت اقتصادی و شرایط صنعت مورد بررسی تا عوامل اقتصاد خرد همچون اثربخشی مدیریت شرکت را در برمی‌گیرد.

هدف کلی تحلیل فاندامنتال تعیین قیمتی است به عنوان «ارزش ذاتی» یا «قیمت منصفانه» تا سرمایه‌گذار بتواند آن را استخراج و با قیمت کنونی سهم مقایسه کند. به این ترتیب معامله‌گر متوجه می‌شود که آیا سهام کمتر از ارزش ذاتی خود قیمت‌گذاری شده است یا بالاتر از آن. اما ارزش ذاتی (Intrinsic value)  چیست؟

ارزش ذاتی چیست و نحوه محاسبه آن چگونه است؟

ارزش ذاتی یک سهم از پارامترهای مهم و اساسی در تحلیل فاندامنتال به شمار می‌آید. فرد تحلیل‌گر یا سرمایه‌گذار با محاسبه ارزش ذاتی و مقایسه آن با ارزش بازار سهم، تصمیم به خرید یا فروش می‌گیرد. برای مثال، در صورتی‌که ارزش ذاتی یک سهم بیش از قیمت آن در بازار باشد، می‌تواند گزینه خوبی برای سرمایه‌گذاری محسوب شود. در مقابل، اگر قیمت یک سهم در بازار از ارزش ذاتی آن کمتر باشد،‌ سرمایه‌گذاری بر روی آن نتیجه خوبی به همراه نخواهد داشت.

در حالت کلی، ارزش ذاتی یک سهم معیاری‌ است که قیمت واقعی یک سهم را مستقل از سایر عوامل خارجی مشخص می‌کند. اگر کمی حرفه‌ای‌تر بخواهیم ارزش ذاتی سهم را تعریف کنیم، می‌توان آن را مجموع تمام جریان‌های نقدی آتی شرکت با در نظر گرفتن ارزش پول در آن زمان تعریف کرد.

ارزش ذاتی در تحلیل فاندامنتال

اختلاف بین قیمت بازار و ارزش ذاتی تخمینی یک سهم، آن را به فرصتی برای سرمایه‌گذاری تبدیل می‌کند. لازم به ذکر است کسانی که از طریق برآورد ارزش ذاتی سهم اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند، به عنوان سرمایه‌گذاران ارزش (value investors) شناخته می‌شوند.

در حقیقت، هنر یک سرمایه‌گذار موفق در تشخیص ارزش ذاتی یک کالا یا ابزار سرمایه‌گذاری است. برای یک فرد مبتدی که بازارها را خیلی کم می‌شناسد، ارزش ذاتی، یک مفهوم حیاتی است که باید هنگام تحقیق در مورد شرکت‌ها و یافتن معاملاتی متناسب با اهداف سرمایه‌گذاری خود به آن توجه داشته باشد.

برای محاسبه ارزش ذاتی سهام روش‌های مختلفی وجود دارد؛ از این میان، روش گوردون (Gordon) از روش‌های ساده‌تر است که در این قسمت آن راشرح خواهیم داد.

برای استفاده از این روش به بازده مورد انتظار سرمایه‌گذار (K) و سود تقسیمی مورد انتظار (D) و نرخ رشد هر سهم (G) نیاز داریم تا آن‌ها را در فرمول زیر جای‌گذاری کنیم:

برای استفاده از این فرمول لازم است با مفهوم «سود تقسیمی» (Dividend Per Share) آشنا باشید. سود تقسیمی میزان سودی‌ست که به ازای هر سهم در بین سرمایه‌گذاران توزیع می‌شود. مقدار سودی را که بین سرمایه‌گذاران توزیع می‌شود، سهامداران با رای‌گیری در مجمع سالیانه مشخص می‌کنند. به عنوان مثال، اگر یک سهم ۱۰۰ تومان سود کند و شرکت تصمیم بگیرد از این مقدار، ۵۰ تومان را به سهامداران اختصاص دهد، سود تقسیمی DPS یا D شرکت ۵۰ تومان خواهد بود.

روش محاسبه ارزش ذاتی در تحلیل فاندامنتال

در این فرمول، «بازده مورد انتظار سرمایه‌گذار» (Expected Return) مقدار پولی‌ست که یک سرمایه‌گذار انتظار دارد از سرمایه‌گذاری خود بدست آورد. نرخ رشد هر سهم (Growth rate) نیز به نرخ بازده سرمایه و نرخ نگهداشت آن باز می‌گردد و در قالب یک عدد در گزارشات یک شرکت قابل دسترسی است.

دلیل اهمیت تحلیل فاندامنتال

درک تحلیل فاندامنتال برای تعیین ارزش‌گذاری صحیح سهام در بازار ضروری است. تحلیلگران معمولاً عوامل کلان و خرد را برای شناسایی سهام‌هایی که با قیمت‌های بالاتر و پایین‌تر از ارزش واقعی معامله می‌شوند، بررسی می‌کنند.

اگر یک سهام به درستی قیمت‌گذاری نشود، می‌تواند ارزش پولی بیشتری داشته باشد و سود بالاتری کسب کند. این امر به ویژه در مواردی که ارزش سهام زیر قمیت منصفانه ارزش گذاری شده باشد صادق است.

تجزیه و تحلیل فاندامنتال یک شرکت به شما کمک می‌کند تا قیمت منصفانه سهام آن شرکت و به عبارتی ارزش ذاتی سهام را مشخص کنید، قیمتی که ممکن است در بازار با آن معامله نشود. اغلب سهام در بازار بیش از حد قیمت منصفانه یا کمتر از آن ارزش‌گذاری شده است.

تحلیل بنیادی به پیش‌بینی روندهای بلندمدت در بازار کمک می‌کند. این نوع از تحلیل معمولاً برای سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت استفاده می‌شود، زیرا برای شما این امکان را فراهم می‌سازد که قیمتی را که سهام باید به آن برسد درک و مشخص کنید. همچنین به شما کمک می‌کند شرکت‌های خوبی را برای سرمایه‌گذاری پیدا کنید؛ شرکت‌هایی که پتانسیل رشد قوی دارند.

وقتی صحبت از تحلیل فاندامنتال می‌شود، تحلیلگران به جزئیات می‌پردازند. آنها علاقه دارند وضعیت اقتصاد را به طور کلی ارزیابی کنند و سپس به بررسی صنعت خاص مربوط به سهام بپردازند.

مزایای تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis)

  • در فهم و درک کلی بازار بسیار موثر است.
  • این مدل تحلیلی یکی از روش‌های محبوب تحلیل برای سرمایه‌گذاری بلند مدت است.
  • عوامل بنیادی برای پیش‌بینی قیمت سهام در این مدل تحلیلی در نظر گرفته می‌شود.

معایب تحلیل فاندامنتال

  • سرمایه‌گذار برای درک درست از وضعیت بازار باید تمام فاکتورهای تأثیرگذار بر قیمت سهام را بررسی کند. این امر، مستلزم تحقیق و مطالعه زیاد است.
  • امکان برداشت و استنباط اشتباه از برخی عوامل موثر در این مدل تحلیلی وجود دارد.
  • تحلیل فاندامنتال زمان‌بر است. با توجه به اینکه این تحلیل به بررسی همه‌جانبه عوامل مختلف نیاز دارد، مستلزم صبر و حوصله بسیار است.

مبانی تحلیل فاندامنتال چیست؟

تحلیل فاندامنتال از سه مولفه اصلی تشکیل شده است:

1 تحلیل اقتصاد

2 تحلیل صنعت

3 تحلیل شرکت

تحلیل فاندامنتال یک رویکرد کاملاً جامع است که نیاز به دانش عمیق حسابداری، مالی و اقتصادی دارد. تحلیل فاندامنتال مستلزم توانایی خواندن صورت‌های مالی، درک عوامل اقتصاد کلان و دانش تکینک های ارزیابی است.

قبل از انجام تحلیل بنیادی یک سهام، باید چند فاکتور اساسی را در نظر بگیرید. این عوامل عبارتند از:

ساختار و درآمد شرکت

سود شرکت در طی سالیان

رشد درآمد در طول سالها

بدهی شرکت

نرخ گردش مالی

تحلیلگران در حین انجام یک تحلیل بنیادی این شش عامل را از تمامی جوانب بررسی و ارزش ذاتی سهام را در نهایت تعیین می‌کنند.

شاخص های تحلیلی مهم در تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis)

مهمترین شاخص های تحلیلی در تحلیل فاندامنتال در اینجا ارائه شده است:

۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه‌گذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. 

شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS  آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه‌گیری می‌کند. این به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است.

از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه‌گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازای هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است، اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند.

این روش تصویر کامل‌تری از ارزش‌گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

۴. جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده‌تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل فاندامنتال است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند.

P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان می‌دهد که سهامدار برای بخشی از سرمایه‌گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه‌گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه‌گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه‌گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد.

۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه‌گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

۹. نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می‌یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آن‌ها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند، چه میزان به آن‌ها باز می‌گردد.

۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

نحوه تحلیل فاندامنتال یک سهام

چگونه تحلیل بنیادی یک سهام را انجام دهیم؟ در اینجا چند مرحله ضروری برای شروع تحلیل بنیادی یک شرکت آورده شده است:

درک شرکت، عملکرد آن، مدل کسب و کار و غیره.

از نسبت‌های مالی برای غربالگری اولیه استفاده کنید.

گزارش های مالی شرکت را به طور دقیق مطالعه کنید.

رقبا/رقبای شرکت را پیدا کرده و آنها را بررسی کنید.

بدهی‌های شرکت را بررسی و آن را با رقبا مقایسه کنید.

چشم‌انداز شرکت را تجزیه و تحلیل کنید.

تفاوت بین تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

تحلیل فاندامنتال به هدف تجزیه و تحلیل ارزش ذاتی اوراق بهادار و سهام مورداستفاده قرار می‌گیرد، در حالی که تحلیل تکنیکال از نمودارها، الگوها و روندها به منظور تعیین ارزش سهام در آینده استفاده می‌نماید.

هدف از تجزیه و تحلیل بنیادی، تعیین ارزش سهام است، در حالی که تحلیل تکنیکال زمان مناسب خرید و فروش سهام در بازار را تعیین می‌کند. علاوه بر این تحلیل فاندامنتال برای سرمایه‌گذارانی که قصد سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت دارند، کاربردی است در حالی که از تحلیل تکنیکال برای سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت استفاده می‌شود.

در تحلیل فاندامنتال غالبا از گزارش‌های اقتصادی، اخبار، تجزیه و تحلیل عملکرد کسب و کار در گذشته استفاده می‌شود. در حالی که در تحلیل تکنیکال، اطلاعات لازم از نمودارها، چارت‌ها و نوسانات ارزش سهام‌ها استخراج می‌شود.

ممکن است که به عنوان سرمایه‌گذار، این سوال به ذهنتان خطور کند که کدام یک از این دو نوع تحلیل عملکرد بهتری دارد؟ واقعیت این است که این دو تحلیل در کنار هم بهتر عمل کرده و مکمل یکدیگر هستند. دستیابی به درآمد و بازده بالا از طریق هر دو استراتژی امکان‌پذیر خواهد بود، اما انتخاب سبکی که به نوعی ترکیبی از این دو نوع تحلیل باشد قطعاً نتیجه بهتری به بار خواهد آورد.

استفاده از آمار و داده‌های حاصل از تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال در کنار هم منجر به اخذ تصمیمات آگاهانه و معقولانه‌تر خواهد شد.

جمع بندی

تحلیل فاندامنتال یا بنیادین یکی از روش‌های بسیار مهم در پیش‌بینی قیمت سهام و جهت حرکت بازار است. معامله‌گران در این روش تحلیلی با مرور فاکتورهایی نظیر اخبار اقتصادی، قدرت پول کشورها، عوامل سیاسی و تحلیل شاخص بورس کشورها به بررسی اقتصاد آن کشور می‌پردازند.

فعالان بازار برای داشتن یک معامله موفق باید در کنار تحلیل تکنیکال به یادگیری تحلیل (فاندامنتال) بنیادی نیز بپردازند تا از این طریق بتوانند با کاهش ضررهای خود، سود بیشتری از این بازار کسب نمایند.

منبع: winvesta

لینک کوتاه :
اشتراک گذاری : Array