ورود بانک ها به نوآوری چه مزایا و معایبی دارد؟
فینتک ها، جزو استارتاپهای پیشرو در ایران هستند به طوریکه ایران را در نظام بانکداری الکترونیک، بسیار پیشرفته جلوه میدهند. شاید همین مسئله باعث شده تا بانک ها از داشتن تنها یک وی سی فراتر بروند و مراکز نوآوری را با ساختار اکوسیستم نوآوری برای خود بسازند.
ایران دکونومی: اگرچه نظام بانکداری الکترونیک در ایران بسیار پیشرفته است و فینتکها نیز به این پیشرفت کمک کردهاند، اما هنوز برخی از ساختارها در بانک ها، سنتی است. همین باعث میشود، افتتاح مراکز نوآوری زیر نظر بانک، کمی متفاوتتر از اکوسیستم نوآوری باشد و ممکن است مشکلاتی ایجاد شود.
ماموریت و هدف اصلی این مراکز جذب تیم ها و ایده های نوآورانه بانکی، توانمندسازی استارتاپهای حوزه فناوری های مالی، سرمایه گذاری در کسبوکارهای در حال توسعه مرتبط با فینتک بلاکچین، هوش مصنوعی، بانکداری باز، نوآوری های جدید صنعت بیمه و بازار سرمایه است.
به گفته سایت تکنوتجارت: «بخش مالی با محصولات نوآورانه است که نفس میکشد. از جمله این خدمات انتقال فوری و کمهزینه پول در فضای بینالمللی و سیستمهای پرداخت متناسب با گوشیهای هوشمند است. همچنین نرمافزارهایی برای خردهفروشان کوچک و خدماتی به افراد محروم از خدمات بانکی ارائه میکنند. خبر بد برای بانک های سنتی این است که بسیاری از این محصولات و خدمات نوآورانه توسط چالشگران برهمزننده ارائه میشوند نه ارائهدهندگان سنتی محصولات مالی.»
سازمانها میتوانند مرکز نوآوری درونسازمانی، با تأمین مالی مشخص و فرآیندهای کاملاً تعریفشده و جدا از جریان اصلی کسبوکارشان راهاندازی کنند. گزینههای دیگر عبارتاند از راهاندازی مرکز در یکی از دانشگاهها که به کسبوکارها کمک میکند از تخصص و تحقیقات دانشگاهیان و دانشجویان بهره ببرند. مثلاً فینوداد (مرکز نوآوری بانک ملی) مرکز نوآوری خود را در تعامل با دانشگاه خوارزمی و در همان فضا افتتاح کرده است.
فضای بانک متفاوت از فضای اکوسیستم
فضاهای استارتاپی، اغلب با الهام از نمونههای خارجی خود، رنگارنگ، بدون محدودیت ساعت، دارای مبلمان راحت و… هستند. چیزی که شاید در نگاه اول بسیار دور از محیط های بانکی و رسمی باشد.
اما بانک ها در صدد ساختن این فضاها برآمدند. مثلاً شرکت داتین، یکی از زیرمجموعههای بانک پاسارگاد که خدمات نرمافزاری را ارائه میکند و با حمایت همین بانک رشد کرده است، با الهام از فضای اکوسیستم استارتاپی، همین فضا را برای کارکنان خود آماده کند، اگرچه این فضاسازی به محیط محدود شد و فرهنگ سازمانی به همان منوال سنتی باقی ماند.
مدیر یکی از شتابدهندههای خصوصی در خصوص راه اندازی مراکز نوآوری توسط بانک ها و شرکتهای بزرگ گفت: «وقتی اسم بانک به میان میآید، اغلب تیمهای استارتاپی ترجیح میدهند به این مراکز بروند در حالیکه بحث قراردادی و البته فرهنگ سازمانی در این فضاها متفاوت است و تیمهایی که برای شتابدهندههای خصوصی درخواست میفرستند رو به کاهش میرود.»
او ادامه داد: «شتابدهی و به ثمر رسیدن آن، یک فرآیند زمانبر است، بنابراین وقتی یک استارتاپ شکست میخورد هزینه زمانی زیادی از ما گرفته میشود، شاید میزان موفقیت و بروز خلاقیت در استارتاپها بسیار به فضا و قوانین مربوط شود.»
در ادامه اما مدیر سرمایهگذاری یکی از مراکز نوآوری بانک که سابقه فعالیتی طولانی مدت در اکوسیستم استارتاپی دارد گفت: «اینکه یک بانک وارد فضای نوآوری میشود و از استارتاپها حمایت میکند، بسیار خوب است، اما در برخی از مسائل ترجیح میدهد که با نظام سنتی بانک یک استارتاپ را مدیریت کند و همین میتواند از بروز خلاقیت و نوآوری در آن استارتاپ جلوگیری کند.»
البته که سازمانهای حامی باید از توانایی خودشان برای نظارت بر پروژههایی که حمایت میکنند اطمینان داشته باشند. همچنین باید مطمئن شوند که مرکز نوآوریشان میتواند ایده را تبدیل به محصول کند. یکی از تحقیقات اولیه در مورد مراکز نوآوری که در سال ۲۰۰۸ در کرواسی انجام شد، نشان داده: «بسیار اهمیت دارد که… از همان مراحل اولیه تأسیس هاب نوآوری، مشخص شود که چقدر در تولید ایده، رشد، تسریع آن و مدیریت ارتباط این فعالیت با سازمان اصلی توان پیشرفت دارد».
قرار دادن مشتریان در قلب خدمات در کنار چابک بودن و انعطافپذیری در نحوه ایجاد و ارائۀ خدمات، استراتژیهای کلیدی برای بانکهایی هستند که دنبال توسعه و پیشرفت در قرن دیجیتال و پرمشقت بیستویکم هستند. با این اوصاف، تاسیس مرکز نوآوری برای بانک ها توجیه پیدا میکند و آینده صنعت بانکداری را متحول میکند.