به گزارش ایران دکونومی، سرمایه‌ گذاری خطرپذیر یا جسورانه که به اختصار VC، مخفف Venture capital شناخته می‌شوند، شرکت‌هایی هستند که بر استارتاپ‌ها سرمایه‌‌گذاری می‌کنند و در مقابل، درصدی از سهام آن استارتاپ را به خود اختصاص می‌دهند. از آنجایی که درصد بالایی از استارتاپ‌ها در مراحل اولیه شکست می‌خورند و به ندرت به مرحله سوددهی می‌رسند، سرمایه‌گذاری در این کسب‌وکارها پرریسک و جسورانه محسوب می‌شود و نام‌گذاری هم به همین دلیل صورت گرفته است.

نوعی از سرمایه‌گذاری جسورانه نیز وجود دارد که به سرمایه‌گذاری جسورانه شرکتی یا CVC معروف است. در این نوع سرمایه‌گذاری شرکت بزرگی به صورت مستقیم وارد سرمایه‌گذاری بر استارتاپ می‌شود. مثلا شرکت دارویی بزرگی بر استارتاپ دارویی کوچکی سرمایه‌گذاری می‌کند و آن استارتاپ علاوه بر استفاده از سرمایه شرکت، می‌تواند از خدمات تخصصی آن شرکت نیز بهره‌مند شود. مثلاً از اطلاعات مشتریان شرکت، بازار شرکت و… .

 این نوع از سرمایه‌‌گذاری در دوره‌های مختلف وجود داشته است و بیشتر زمانی رونق پیدا کرده که تحولات و نوآوری‌های تکنولوژی فرصت‌های تازه‌ای را برای سرمایه‌گذاری در بازارهای جدید به وجود آورده‌اند. رویکرد شرکت‌ها به سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی در هر دوره متفاوت بوده است، اما در دوران کنونی هدف اصلی از این نوع سرمایه‌گذاری به دست آوردن مزیت رقابتی و یا دسترسی به شرکت‌های نوآور است که ممکن است بخشی از بازار را به عنوان رقیب در دست داشته باشند.

اگرچه این دو نوع سرمایه‌گذاری، اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند و ریسک بالایی را متحمل می‌شوند، اما در مواردی با هم تفاوت دارند که به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

افق سرمایه‌گذاری

در VC ها سرمایه‌گذاران و سهام‌داران خارج از شرکت وجود دارند و افق سرمایه‌گذاری آن‌ها بین ۷ تا ۱۰ سال دیده می‌شود و پس از آن این سرمایه‌گذاران باید استراتژی خروج را در پیش بگیرند. اما سرمایه‌گذاران خطرپذیر شرکتی، محدودیت زمانی ندارند و به نوعی استارتاپ بازوی کسب‌وکار بزرگتر محسوب می‌شود که مزیت بزرگی برای استارتاپ به شمار می‌رود.

اهداف خلق ارزش

همه سرمایه‌گذاران خطرپذیر، خلق ارزش را هدف خود می‌دانند، اما این هدف در آن‌ها متفاوت است.

صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، سود مناسب از سرمایه‌گذاری خود جهت جلب رضایت سهام‌داران را هدف اصلی خود می‌دانند و ممکن است جهت رسیدن به این سود، سهام خود را در بورس عرضه کنند یا به صندوق‌های دیگر واگذار کنند. آن‌ها سعی دارند به رشد استارتاپ سرعت بخشند تا هر چه سریعتر به سود برسند.

این در حالیست که اگر چه اهداف مالی برای سرمایه‌گذاران خطرپذیر شرکتی مهم است، اما تنها هدف آن‌ها نیست. در واقع، شرکت‌های بزرگ و هلدینگ‌ها با سرمایه‌گذاری در شرکت‌های نوپا سعی می‌کنند با به اشتراک‌گذاری فناوری، دانش و چگونگی مشارکت تجاری، از پتانسیل‌های موجود در کسب‌وکارهای نوپا برای رشد بیشتر شرکت مادر یا موسس CVC استفاده کنند. سرمایه‌گذاران خطرپذیر شرکتی معمولا برای رسیدن به اهداف استراتژیک در استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.

روش‌های مشارکت مدیریت

همچنان که سرمایه‌گذاران، شریک مالی یک استارتاپ محسوب می‌شوند، اما در مدیریت استارتاپ نیز نقشی بر عهده می‌گیرند. این نقش به این دلیل است که سرمایه‌گذاران می‌خواهند در تصمیم‌های کسب‌وکار دخیل و تاثیرگذار باشند. VCها به منظور محدود کردن ریسک و داشتن توانایی تاثیرگذاری بر تصمیم‌گیری‌ها، متناسب با مقدار سهام خود، خواهان حق تصمیم‌گیری هستند. قاعدتاً این مشارکت در شرکتها بسیار پررنگ‌تر از صندوق‌ها شکل می‌گیرد.

استراتژی‌های خروج

استراتژی‌های خروج در هر دو نوع سرمایه‌گذاری یکسان است. اما اگر سرمایه‌گذار خطرپذیر شرکتی که خدمات بیشتری جز حمایت مالی در اختیار استارتاپ می‌گذارد و معمولاً اهداف همسویی هم دارد، ترجیح می‌دهد پس از پایان قرارداد استارتاپ را بخرد یا ادغام کند؛ که این گاهی از استراتژی‌های شرکت مادر است. در نهایت به اعتقاد برخی از افراد، همکاری با یک CVC به دلیل دانش بیشتر در مورد بازار، در اختیار داشتن فناوری‌، برخورداری از ترازنامه‌ قوی و داشتن ظرفیت تبدیل شدن به یک سرمایه‌گذار صبور، دارای مزایای رقابتی نسبت به VC است. نام تجاری یک هلدینگ موفق می‌تواند برند شما را نیز خوش‌نام کند و سهم بزرگی در موفقیت شما داشته باشد.

لینک کوتاه :
اشتراک گذاری : Array