به گزارش ایران دکونومی، کلمه «کارآفرین» قدمتی به طول سیصد سال دارد و مفهوم کارآفرینی نیز برای اولین بار توسط اقتصاددانان مورد توجه قرار گرفت. در قرن ۲۱ کارآفرینی را به عنوان یک طرز فکر خاص معرفی می‌کنند که ناشی از فعالیت‌های کارآفرینانه در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و علمی است.

کارآفرینی در ایران مفهومی است که با نگاهی خاکستری به آن نگریسته می‌شود. بسیاری از کارشناسان حوزه کارآفرینی در ایران، اعتقاد دارند نوعی روح مارکسیستی و ضدسرمایه‌داری در کشور وجود دارد که از زاویه دید دولت نیز تغذیه می‌شود.

مورد اخیر یکی از مهم‌ترین مواردی است که باعث می‌شود کارآفرین از رسانه دوری کند و این حلقه ارزشمند و تاثیرگذار در چرخه اقتصادی کشور دچار سکوت شود. به اعتقاد اصحاب رسانه، کارآفرینان ترجیح ‌می‌دهند در حاشیه امن و ساکت خود قرار بگیرند تا روی جلد رسانه‌ها و در صدر اخبار باشند.

اما نتیجه این گوشه‌نشینی و انتخاب سکوت به جای دیده شدن، نتیجه مخربی برای کارآفرینان و کسب‌وکارها داشته که به گفته رضا قربانی، موسس کارخانه نوآوری رسانه راه‌کار، در سال ۱۳۵۷ نتیجه آن را با محصول مصادره و نابودی بسیاری از کسب‌وکارها مشاهده کردیم.

کانون کارآفرینی استان تهران با همکاری شرکت کروز، وبا حضور علی نقیب، رئیس هیئت مدیره کانون کارآفرینی استان تهران و رئیس هیئت مدیره شرکت بهداشتی دکتر عبیدی، محمدصادق جنان‌صفت، سردبیر سایت ساعت ۲۴ و رئیس شورای سیاست‌گذاری روزنامه جهان صنعت، ستار محمدی، جامعه‌شناس اقتصادی و پژوهشگر حوزه کسب‌وکار و سردبیر کارآفرین نیوز و رضا قربانی بنیان‌گذار کارخانه نوآوری رسانه راه‌کار هفتمین نشست تخصصی کانون کارآفرینی استان تهران را با محوریت کارآفرینی و رسانه، برگزار کرد.

نقش مثبت و منفی رسانه در حوزه کارآفرینی

علی نقیب در ابتدای این نشست در باره کانون کارآفرینی استان تهران توضیح داد: کانون کار آفرینی استان تهران با هدف ترویج و تشویق جوانان به کارآفرینی و حفظ نگهداشت افراد در کشور و ایجاد نوآوری و ایجاد اشتیاق در کارآفرینان شکل گرفت.

او دلیل برگزاری نشست اخیر را این‌گونه عنوان کرد: رسانه نقش مهمی در همه جوانب جامعه دارد. اما آیا رسانه‌ها توانسته‌اند در مورد کارآفرینی و کارآفینان نقش خود را به خوبی انجام دهند؟

نقیب ادامه داد: رسانه‌ها همیشه در تمام دنیا نقش مهمی در شکل گیری جوامع و تفکر سیاسی اقتصادی جامعه داشتند. در بیست سال گذشته نقش رسانه‌ها با وجود فناوری‌های نوین پر رنگ تر شده است. نقش رسانه در کارآفرینی نیز می‌تواند مثبت و یا منفی باشد. رسانه می‌تواند کارآفرین را به کار امیدوار و یا ناامید کند.

او نقش دیگر رسانه در کارآفرینی را ایجاد اشتیاق در جوانان و ایجاد محیطی برای هم‌افزایی کارآفرینان عنوان کرد.

اما در ادامه نقیب سوالی را مطرح کرد با عنوان اینکه نقش رسانه در حوزه کارآفرینی کشور چقدر موثر بوده است؟ او در پاسخ به سوال خود گفت: با بررسی‌های انجام شده در جلسات کمیسیون اتاق بازرگانی دو نظر در اینجا مطرح می‌شود. اول اینکه رسانه‌ها چون تحت تاثیر مسائل سیاسی هستند نمی‌توانند نقش خود را در کارآفرینی به درستی ایفا کنند.

نظر بسیاری هم در خصوص نقش رسانه در حوزه کارآفرینی مثبت ارزیابی شده است. به گفته این گروه بسیاری از کسب‌وکارها، بعد از اطلاع رسانی رسانه‌ها کار خود را آغاز کرده‌اند.

الزامات کارآفرینی

جنان صفت در ادامه بحث چند محور مهم را برای ایجاد کارآفرینی معرفی کرد. او نخستین محور را اینگونه توضیح داد: مهم‌ترین نیاز برای هر فعالیت اقتصادی وجود یک نهاد آزاد است. بدون این نهاد فعالیت‌ها بالندگی نخواهند داشت. تجربه جهانی به ما نشان داده است هرجا آزادی بیشتر بوده است بالندگی اقتصادی نیز بیشتر رخ داده است.

دومین الزام کار‌آفرین صلح و تجارت است. سومین الزام نیز داشتن ذهن خصوصی است. به این معنا که ذهن از چسبیدن به نهاد دولتی رها باشد. کارآفرینی که این ذهن خصوصی را نداشته باشد و بریدگی از نهاد قدرت را رشد نداده باشد پیش نخواهد رفت و اصالت نخواهد داشت.

او در ادامه مطرح کرد که کارآفرینان باید انسان‌های ارزشمندی معرفی شوند و همان‌طور که در جوامع دیگر به کارآفرینان توجه می‌شود انها الگویهای جوانان قرار می‌گیرند در ایران نز چنین رویه‌ای انجام گیرد.

او آخرین نکته را برای ایجاد یک فضای کارآفرینی سالم، سازگاری با دنیا معرفی کرد. جنان‌صفت در ادامه تاکید کرد که رسانه خود می‌تواند کارآفرین بسازد و جوانان را به عرصه وارد کند.

گفتمان سازی کارآفرینی در رسانه اتفاق می‌افتد

ستار محمدی در ادامه مباحث افزود: بخش زیادی از گفتمان‌سازی کارآفرینی در جامعه، در رسانه اتفاق می‌افتد. درباره گفتمان باید بگویم در زندگی روزمره و صحبت‌ها حرف‌هایی در خصوص کسب‌وکار و کارآفرین گفته می‌شود که این‌ها گزاره‌های گفتمان کارآفرینی را شکل می‌دهند.

او در ادامه گفت: یکی از محورهای گفتمان کارآفرینی این است که کاری راه بیفتد و از آن پولی درآورده شود. در حالی که کارآفرین اصیل اول می‌خواهد کمک به توسعه جامعه کند و بعد به پول برسد. بنابراین گفتمان در رسانه‌ها باید به جنبه‌های هویتی کارآفرینی توجه کند. اما رسانه‌ها کمتر به این موضوع می‌پردازند. نقش رسانه در مقابل کارآفرین این است که تجربه و دغدغه کارآفرین را انعکاس دهد و نتایج علمی را با زبان روزنامه نگارانه ارائه دهد.

در این گفتمان کارآفرین ایران، بیشتر کارآفرینان خارجی در حال انعکاس هستند و این را در نظر نمی‌گیرند که آن‌ها در بستر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دیگری بزرگ شده‌اند و ما باید به سراغ تجربه‌های کارآفرینان داخلی برویم.

جایگاه کارآفرینی، صفحه یک رسانه‌ها است

رضا قربانی، موسس کارخانه نوآوری رسانه راه‌کار در خلال صحبت‌های خود نکاتی را در خصوص چرایی فاصله گرفتن کارآفرین و رسانه از یکدیگر و راه‌حل کم کردن این فاصله مطرح کرد. او در ابتدا درباره نسبت رسانه و نسبت کارآفرین توضیحاتی ارائه داد: می‌خواهم به جای اینکه در خصوص کارآفرینی در رسانه صحبت کنم موضوع صحبت را به نسبت کارآفرینی و نسبت رسانه تغییر دهم.

از سال نود و سه هفته‌نامه شنبه توسط اکبر هاشمی راه‌اندازی شد که به معرفی فعالان حوزه استارتاپی فعالیت می‌پرداخت. با اینکه صاحب رسانه‌های مختلفی در آن زمان بودم اما کنار این هفته‌نامه نیز ایستادم و تا چند سال به آن‌ها کمک کردم. هفته‌نامه شنبه جزو اولین رسانه هایی بود که تقریبا هر هفته یک فعال استارتاپی و یا کارآفرین استارتاپی را روی جلد می‌برد.

اکنون ما در مجموعه رسانه راه‌کار، بالغ بر پانزده برند رسانه‌ای داریم. بیشتر البته ما را با راه پرداخت می‌شناسند. اما ما هفته نامه کارنگ را هم داریم که بیشتر در حوزه اقتصاد نوآوری و اقتصاد دیجیتال فعالیت می‌کند و یا ماهنامه عصرتراکنش که در حوزه معرفی مدیران مالی کشور می‌نویسد. انتشاراتی هم در این حوزه‌ها داریم که حدود صدو پنجاه کتاب را منتشرکرده است.

از معرفی خود که بگذرم و بیشتر به موضوعات بحث امروز بپردازم واقعیت این است که عنوان رسانه وکارآفرینی مقداری باید روشن شوند.

هم رسانه و هم کارآفرین کلمه‌هایی موهومی هستند. به این معنا که نمی‌توان برای تبیین آن‌ها به مفهومی فیزیکی اشاره کرد و گفت این رسانه است و این کارآفرینی است. کارآفرینی را نیز نمی‌توان از کارآفرین جدا کرد که البته اتفاقی است که در کشور ما به اشتباه در حال رخ دادن است.

همان طور که گفته شد رسانه هم مفهومی قابل اشاره ندارد زیرا ما بالغ بر ۲۵۰ نوع رسانه داریم. میدیا که همان میدیوم در زبان انگلیسی است، اما متاسفانه ما ترجمه دقیقی برای مدیا و میدیوم در زبان فارسی نداریم و از هردوی آن‌ها با نام رسانه یاد می‌کنیم.

برای اینکه دقیقاً بدانیم رسانه چیست باید بگویم حتی لباس شما یک رسانه است، نوع صحبت کردن افراد نیز رسانه محسوب می‌شود؛ به طور کلی می‌توانیم بگوییم که هر فعالیتی که به نوعی پیامی را منتقل می‌کند رسانه است. اما بحث ما به طور اختصاصی درباره مسکامینیوکیشن و مسمدیا هست.

یک دسته بندی در زمان دانشجویی من و در اواخر دهه هشتاد وجود داشت. فردی به نام لوسی کنک مهم‌ترین کتاب حوزه مدیریت استراتژیک رسانه را نوشته بود. تاریخ نگارش این کتاب مربوط به سال ۲۰۰۷ می‌شود، اما نگارش تازه ای در سال ۲۰۱۷ از همین کتاب به بازار آمد و اساسا تمام آن محتوایی که در نگارش سال ۲۰۰۷ بود را به کلی تغییر داده است.

کنک تقریباً هشت دسته از رسانه‌های مسمیدیا را نام می‌برد: تلوزیون، کتاب، سینما، روزنامه، مجلات، رادیو. همه این موارد آن چیزی هستند که ما از آن‌ها به عنوان رسانه‌های جمعه یاد می‌کنیم .

درباره ترجمه کلمه مسمیدیا نیز تلاش‌های بسیار شد از جمله این که کاظم معتمدنژاد کتابی در این باره نوشت. اما باز هم به کار بردن ترجمه رسانه‌های جمعی برای مسکامینیوکیشن و مسمدیا گمراه کننده است ولی این تعبیر در حال حاضر بهترین تعبیری است که می‌توان از این دو مفهوم داشت.

در اینجا البته می‌خواهم سینما و تلوزیون را کنار گذاشته و به صورت خاص درباره فضای رسانه‌های دیجیتال و روزنامه‌ها صحبت کنم. برای من جالب است که کنک در کتاب میدیا استراتژیک خود و در بخش آخر کتاب، که البته با کتاب سال ۲۰۰۷ به کلی متفاوت است، یک جمع بندی دارد که در آن یک کلید واژه به چشم می‌خورد و من در طول این سال‌ها نیز به آن رسیده بودم. این کلید‌واژه «پایان دوره شروع دیجیتال» است.

دوره رسانه دیجیتال به پایان رسیده است

قربانی در ادامه و در توضیح مفهوم به پایان رسیدن دوره دیجیتال توضیح داد: «ممکن است که اکنون برخی از ما به این باور رسیده باشیم که رسانه‌های دیجیتال خیلی مهم هستند و باید در حوزه دیجیتال سرمایه‌گذاری کرد. اما آن چیزی که من در این سال‌ها تجربه کرده‌ام و بر اساس آن چیزی که لوسی کنگ در کتابش می‌گوید، جذابیت دوران دیجیتال به سرآمده است.

بیست سال پیش یعنی از سال‌های ۱۹۹۰ به این طرف وب در دنیا فراگیر شد. سال ۲۰۰۰ هم جریان استارتاپی و کارآفرینی در دنیا آغاز شد. ما اکنون دیگر به زمانی رسیده‌ایم که جذابیت دنیای دیجیتال در دنیا به سرآمده است. اکنون دیگر این تصور که باید برای انجام کاری حتما گوگلی تازه و یا فیسبوکی تازه راه‌اندازی کنیم دیگر تمام شده است. در تمام دنیا یک فرایند برگشت در حال رخ دادن است اما این برگشت به معنای آن نیست که دوباره به سمت روزنامه چاپی برویم و یا از تلوزیون همان استفاده قدیمی را بکنیم.

کنک در کتاب جدید خود از مفهوم «هم‌گرایی» استفاده می‌کند. ما در گروه راه‌کار نیز به یک تجربه رسیدیم همان تجربه‌ای که کنک هم به آن اشاره می‌کند و بیانگر آن است که دیگر دسته‌بندی در رسانه وجود ندارد و آن مفهومی که پیش از این از روزنامه و تلوزیون داشتیم دگرگون شده است.

قربانی در ادامه در خصوص مفهوم تاچ‌موینت‌ها یا همان نقطه‌تماس‌ها توضیح داد: «اکنون ما نقطه تماس و یا تاچ‌پوینت داریم. حال نقطه‌تماس‌های ما چه می‌توانند باشند؟ آن چه که بیان می‌کنم تجربه ما در راه‌کار است. نقطه‌تماس‌ها می‌توانند دیجیتال باشند و یا از جنس شبکه‌های اجتماعی،‌ ویدیو، رویداد، پادکست و حتی تجربه.

مدل تجربه البته نسبت‌ به مدل‌های دیگر بسیار پیچیده‌تر است. برای ملموس‌تر شدن تجربه از جنس رسانه، بهتر است یک مثال بزنم تجربه می‌تواند اینگونه شکل بگیرد که ما افرادی را به بازدید فولاد مبارکه و یا کارخانه‌ای دیگر از کسب‌وکارها دعوت کنیم. درست مثل کاری که اکنون در دیجی‌کالا در حال انجام گرفتن است. پس می‌توانیم بگوییم تجربه یک فعالیت رسانه‌ای است.

اگر ما رسانه را در فضای دیجیتال و یا رادیو و تلویزیون بخواهیم خلاصه کنیم،‌ چارچوب‌هایی وجود دارد که در حال تحمیل شدن به ما هستند. زیرا ما در ساختار کشورمان مفهومی به نام صدا‌وسیما را داریم که تعریفی انحصاری دارد و قانون هم پشتیبان آن است.

تکنولوژی اما در نتیجه به ما این اجازه را داد که بتوانیم از خطوط و چارچوب‌ها گذر کنیم. در نتیجه تکنولوژی وی‌او‌دی‌ها خلق شدند و نماوا و آپارات و غیره محصول این فرایند بودند. شاید اگر در ده یا پانزده سال پیش صدا‌وسیما متوجه این گذرها می‌شد، جایی به نام ساترا را خیلی زود‌تر راه‌اندازی می‌کرد و جلوی شکل‌گیری این فضا را خیلی زودتر می‌گرفت.

اگر اکنون نیز می‌بینیم که برخی از شکل‌گیری کسب‌وکارهایی مانند اسنپ و یا دیجی‌کالا خشنود نیستند، شاهد امری طبیعی هستیم. حدود ده سال پیش که اولین شماره نشریه شنبه منتشر شد، برادران محمدی از دیجی‌کالا را روی جلد بردیم زیرا از نظر ما در کنار تمام کارآفرینان و کسانی که در این حوزه کسب‌وکاری فعالیت می‌کنند، برادران محمدی نمادهایی از تغییر بودند. اگر هم امروزه شاهد آن هستیم که فشارهایی بر کسانی مانند برادران محمدی وارد می‌شود به دلیل فرایند تغییری است که آن‌ها ایجاد کردند.

این تغییر را اما صدا‌وسیما زود کشف نکرد و گمان‌ می‌برد برای همیشه انحصار را در دستان خود خواهد داشت. انحصار فوق اما امروزه از دو طریق درحال شکستن است. یک، رسانه‌هایی که در خارج از ایران درحال فعالیت هستند و دو رسانه‌هایی که مبتنی بر تکنولوژی هستند. دست صدا‌وسیما به رسانه‌های خارجی نمی‌رسد، اما به رسانه‌های دیجیتال داخلی می‌رسد و به خاطر همین نیز نهادی مانند ساترا را به وجود می‌آورد؛ زیرا اعتقاد صدا‌وسیما بر این است که جایگاهی را که خود نتوانسته به دست آورد دیگر رسانه‌های دیجیتال نیز حق به دست آوردنش را ندارند.

نقط تماس در مفهوم رسانه چیست؟

قربانی در ادامه و در توضیح تاچ‌پوینت‌ها و یا همان نقطه‌تماس‌ها گفت: در خصوص تاچ‌پوینت‌ها یا نقاط تماس باید بگویم که آن‌ها از جنس محدودیت نیستند و قابل گسترش هستند. اکنون تمامی رسانه‌های حرفه‌ای دنیا در این نقطه‌تماس‌ها فعال هستند.

اکنون بخش دیجیتال رسانه‌ها را داریم که اگرچه تمامی وجوه آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی و وبسایت خلاصه نمی‌شود، اما می‌توان گفت از مهم‌ترین وجوه چهره دیجیتالی رسانه‌ها هستند اما هنوز هم می‌گوییم روزنامه نیویورک‌تایمز.

اگر روزنامه نیویورک‌تایمز را دنبال کرده باشید به احتمال زیاد نه با روزنامه چاپی و فیزیکی بلکه با وبسایت و شبکه‌های اجتماعی آن روبرو بوده‌اید، گرچه نسخه فیزیکی روزنامه هنوز وجود دارد اما ممکن است حتی تا پانزده سال آینده همین میزان نسخه چاپی‌هم توسط نیویرک تایمز دیگر به چاپ نرسد.»

قربانی در ادامه گفت: برداشت اشتباهی که درخصوص برچیده شدن نسخ چاپی رسانه‌ها در میان هست و اتفاقاً در ایران هم خیلی به آن پرداخته می‌شود این است که، برچیده شدن نسخ چاپی را مساوی با مرگ رسانه می‌دانند که البته درست نیست. باید این را دانست که تنها تعبیر نسخه چاپی رسانه در آینده از بین خواهد رفت که این اتفاق در دنیا درحال رخ دادن است و نه فقط در ایران.

بسیاری از رسانه‌های بزرگ دنیا اکنون نقطه تماس دیجیتال دارند و به صورت لحظه‌ای و زنده در حال پوشش اتفاقات هستند.

شبکه‌های اجتماعی را نباید در این میان معادل رسانه فرض کرد. نباید فردی را که در یک اکانت در یک شبکه اجتماعی و حتی با تعداد بسیار بالایی از دنبال‌کننده در حال فعالیت است را با رسانه اشتباه بگیریم. در واقع شاخص‌های اشتباه مارکتینگی در بخش شبکه‌های اجتماعی آسیب‌زننده بوده، زیرا افرادی هستند با شاخص‌های بالای مارکتینگی درحالی که تاثیرگذاری رسانه را ندارند. در واقع شبکه‌های اجتماعی بستری برای رسانه‌ها هستند.»

در بحث ویدیو نیز شاهد آن بودیم که این بخش مختص سینما بود، اما رسانه‌ها نه تنها در این بخش صاحب بستر شدند بلکه در دیگر نقطه‌تماس‌ها نیز فعال هستند. برای مثال رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی نه تنها رسانه ویدئویی دارد بلکه دارای رسانه‌های دیجتالی، چاپی، پادکست و سایر نقطه‌تماس‌ها نیز هست.

قربانی درباره شرایط نقطه‌تماس پادکست در ایران گفت: درباره پادکست و شرایط وجودیش در ایران باید بگویم که بعد از محدودیت‌های سال گذشته این نقطه‌تماس اندکی در ایران ریزش داشته است اما در دنیا نقطه تماس پادکست اتفاقاً روبه رشد است. که البته لازم به ذکر است که در خصوص پادکست هم در حوزه خبری نقطه‌نظر خود را بیان می‌کنم و نه در حوزه‌های دیگر.

او درباره نقطه‌تماس‌های دیگر گفت: درباره رویداد و تجربه باید بگویم که اکنون رسانه‌های حرفه‌ای در دنیا از خیلی سال گذشته وارد عرصه رویداد شده‌اند. رسانه‌ای مانند تایم هنگامی که بزرگ‌ترین چهره‌های هوش‌مصنوعی را در کنار یکدیگر جمع می‌کند و روی جلد خود می‌برد در واقع یه رویداد بزرگ را ایجاد کرده.

چرا رسانه‌های داخلی کارآفرینی را روی جلد نمی‌برند؟

قربانی در ادامه گفت: من شکایتی از فضای رسانه‌های داخلی دارم و آن هم این است که ما فعالان رسانه‌ای چقدر ممکن است که در رسانه‌های داخل کشور با تصویری همچون تصویر صفحه اول مجله تایم مواجه شویم؟ تصویری که صد چهره‌ تاثیرگذار در حوزه هوش‌مصنوعی را نمایان می‌سازد؟ چقدر ممکن است که برای مثال ما کارآفرین بزرگی مانند جابر انصاری را روی جلد مجله یا روزنامه‌ای ببینیم؟

رسانه‌ها تاکنون تا چه میزان به این نتیجه رسیده‌اند که کارآفرینان را روی جلد رسانه خود ببرند؟. می‌خواهم برای کوچک‌تر کردن حوزه بحث در این خصوص تنها رسانه‌های دیجیتال را مورد بحث قرار دهم. کارآفرینی دو فاکتور دارد؛ یکی کارآفرین و یکی کسب‌وکار است. صحبت من این است که چقدر امکان دارد با باز کردن یک وبسایت تصویر اول آن از یک سیاست‌مدار و یا سلبریتی باشد و چقدر امکان دارد دو مفهوم پیشین یعنی کارآفرین و یا کسب‌وکار را برای تصویر اول خود انتخاب کرده باشد؟

رسانه‌های عمومی جهان که بیشتر هم در حوزه سیاست فعال هستند مانند تایم، به این نتیجه رسیده‌اند که چهره‌های کسب‌وکاری را مثلا در حوزه هوش‌مصنوعی روی جلد یک خود ببرند. اما در رسانه‌های داخلی این اتفاق را مشاهده نمی‌کنیم.

حتی در صداوسیمایی که با پول بیت‌المال اداره می‌شود امکان اینکه یک سلبریتی را ببینیم خیلی بیشتر از دیدن و شناختن صاحبین کسب‌وکاری مانند: هاکوپیان، گلرنگ و …غیره است.

تفکر ضد کسب و کاری حاکم بر کشور چگونه کارآفرینان را به عقب می‌راند؟

قربانی در خصوص یک تفکر مخرب برای کسب‌وکارها و کارآفرینان توضیح داد: طرز فکری واپس‌گرا از اوایل آغاز دوران تجدد در ایران به خصوص از دهه بیست رواج پیدا کرد. این طرز تفکر واپس‌گرایانه، تفکر چپ مارکسیستی است و این تصویر را ارائه می‌دهد که همه افراد باید برابر باشند و بسیاری از بنیا‌ن‌های فکری کسب‌وکاری را به نابودی کشانده و تفکری است ضد کارآفرینی و سرمایه‌داری و کسب‌وکار . متاسفانه باید بگوییم بسیاری از اسلامگرایان نیز به تفکر چپ مارکسیستی اسلام‌گرا رو آوردند.

این تفکر مخرب نیز در دهه شصت مفهوم مصادره را از دل خود بیرون آورد. حدود پنجاه‌وچهار نفر از کارآفرینان معروف و موفق بعد از انقلاب دچار مصادره اموال شدند. اکنون این موضوع برای بسیاری آنقدر مصطلح است که یک روزنامه‌نگار به بهانه این‌که برادران محمدی در خط انقلاب نیستند، پیشنهاد مصادره اموال و کسب‌وکار آن‌ها را می‌دهد.

درحالی که اگر به اصل مباحث مذهبی اسلام بپردازیم در هیچ‌کدام از اصول دینی نمی‌توان مفهومی مانند مصادره را پیدا کرد. حق مالکیت افراد بر اموال خود یک امر طبیعی و بدیهی است.

صحبت از کسب‌وکارها نباید حتما به گونه‌ای باشد که کسب‌وکارها مورد تشویق قرار بگیرند اما باید موضوع بحث باشند. رسانه و فضای رسانه‌ای نمی‌تواند بگوید چگونه فکر کنید اما این قدرت را دارد که بگوید به چه فکر کنید.

رسانه‌گریزی کسب و کارها و کارآفرینان

قربانی دلیل دیگر فاصله بین رسانه و کارآفرین را اینگونه توضیح داد: مورد مهم دیگری هم وجود دارد. افراد دارای کسب‌وکار سعی می‌کنند از فضای رسانه‌ای دور بمانند. در همین اتاق بازرگانی بسیاری فعالین حتی سعی نمی‌کنند به رسانه‌ها نزدیک شوند. دلیل این رفتار نیز می‌تواند نهادینه شدن مفهوم «جلوی چشم نبودن» باشد؛ اما آنچه که نتیجه این رفتار است مارپیچ سکوت خواهد بود. اتفاقا صاحبان کسب‌وکار یک بار در سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۹ نتیجه منفی این مارپیچ سکوت را دیدند. صاحبان کسب‌وکار در سال ۱۳۵۷ نسبت خود را با انقلاب روشن نکردند و این فکر را داشتند که اگر کنار بایستند آسیبی نخواهند دید که البته آسیب هم دیدند و نابود شدند.

رضا قربانی در ادامه مدلی از رسانه را که دنیس مک گوایر ارائه کرده است را توضیح داد. در این مدل، رسانه یک کسب‌وکار است و بسیاری از موارد همچون افکار عمومی در فرایند‌های آن تاثیرگذارند.

او در توضیحاتی بیشتر با این جمله مک گوایر ادامه داد: «رسانه کسب‌وکاری مانند دیگر کسب‌وکارها نیست». در سال‌های گذشته اگر اشاره می‌کردیم که رسانه کسب‌وکار است توهین تلقی می‌شد و صاحبان آن حتی دلخور می‌شدند. این تفکر به این وجود داشت که رسانه‌داری و یا در یک مفهوم کلی‌ تر روزنامه‌نگاری و نویسندگی مفهومی مقدس شمرده می‌شد که در مقابل آن مفهومی دیگر با عنوان کسب‌وکار که آلوده فرض می‌شد قرار می‌گرفت.

او در ادامه صحبت‌های دنیس مک گوایر اشاره می‌کند که در فضای کسب‌وکاری هم عوامل اقتصادی و هم عوامل سیاسی تاثیرگذار هستند. علاوه بر دو موضوع عنوان شده یکی دیگر از عوامل تغییرات و تاثیر در فضای کسب‌وکاری، تغییرات پیوسته و مدام تکنولوژیکی است.

قربانی اشاره کرد: در فضای رسانه ها مانند تمام سازمان‌های دیگر مالکیت و حجم او اندازه دارند. در نهایت هم مک گوایر این سوال را مطرح می‌کند که ذات کار در رسانه به چه معناست؟ به اشتباه و در سال‌های گذشته ذات کار در رسانه مفهومی مقدس به خود گرفته است که در نتیجه‌ کم‌ترین مزایا و امکانات در آن وجود دارد که محصول کلی هم نابودی این صنعت بوده است.

رسانه کسب و کار است

قربانی در ادامه گفت: رسانه نیز مانند هر کسب‌وکار دیگری به دنبال سود است و در عین حال اهداف دیگری هم دارد. آن اهداف شامل تاثیر اجتماعی و در نهایت ارائه خدمات اجتماعی است.

رویترز با مجوعه آکسفورد هرساله کاری مشترک را ارائه می‌دهند. شاخصی که درباره رسانه نظر کارآفرینان را به خود جلب می‌کند، دسترسی مستقیم به وبسایت رسانه است. میزان دسترسی به رسانه از طریق سرچ بیست و پنج درصد بوده است. بیست‌و‌سه درصد افراد از شبکه‌های اجتماعی به رسانه‌ها دسترسی داشتند که اکنون این میزان به سی درصد رسیده است. امروز از هر چهار نفر یک نفر از طریق سرچ کردن به رسانه رسیده است.

مفهوم ناراحت کننده‌ای که در سال‌های گذشته رواج داشته، کم شدن علاقه افراد به رسانه است. مردم در کل جهان دیگر حوصله رسانه را ندارند و این به دلیل کم شدن میزان اعتماد افراد در سرتاسر جهان به رسانه است. میزان اعتماد به رسانه ها در حال حاضر در پایین ترین سطح خود قرار دارد.

به طور خاص در بریتانیا اعتماد رسانه کاهش بسیار داشته. اما اتفاق خطرناک دیگر در این میان خط بنفش سی و سه درصدی است. سال ۲۰۱۵ پنجاه و یک درصد از مردم بریتانیا به رسانه‌ها اعتماد داشتند اما امروز به سی و سه رصد رسده است. این موضوع در ایران هم وجود دارد آن هم به مراتب بدتر. در رسانه مهم‌ترین شاخص اعتماد است. این نکته‌ای است که برخی از دولت‌مردان ایران به آن توجه نمی‌کنند و برای مثال میزان بازدید از رسانه ملی را مبنای اعتماد بینندگان قرار می‌دهند. درست است، تعداد بینندگان زیاد است اما تعداد اعتماد کنندگان بسیار کم است.»

راه حل چیست؟

او در جمع بندی آخر گفت: چه می‌شود کرد؟ یک گزینه مهاجرت است که این به معنای پاک کردن صورت مسئله است. اما برای کسانی که می‌خواهند در فضای بی‌اعتماد کشور بمانند و کار کنند یعنی در فضایی که رسانه به بی‌اعتمادی دامن هم می‌زند چه چاره‌ای وجود دارد؟ رسانه عمومی در این کشور به گونه‌ای خودش را معرفی می‌کند که اتفاقا من ضد کارآفرینی هستم و کارآفرین را کسی می‌دانم که خون مردم را در شیشه می‌کند.

راه‌ حل جدی در این فضا چیست؟ بحث‌هایی که مک گوایر و دیگران مطرح می‌کنند درست است. اما ما در این جغرافیا نیازمند نظریه‌ای هستیم که برای ما کاربرد داشته باشد. کارهایی البته انجام شده. برای مثال مسعود فراست خواه استاد دانشگاه به همراه جمعی دیگر از اساتید دانشگاه تهران در حدود پانزده سال پیش انجام دادند که نتیجه آن رسیدن به نظریه « کنشگر مرزی» بود. بر اساس ایننظریه کنشگر مرزی عاملی انسانی است که می‌کوشد در فاصله میان محدودیت‌های ساختاری ایران، امکان‌های تازه‌ای کشف و یا حتی خلق کند. در مرزهای میان دولت و جامعه و در بین دیوان حکومتی و ایوان اجتماعی در رفت‌و آمد است. کاری که اکنون در اتاق بازرگانی و نهادهای صنفی در حال صورت گرفتن است.

دعوت به گفت‌وگو و اصلاح و عدم مچ‌گیری رویه‌ای است که اکنون توسط این نهادها درحال رخ دادن است. امروزه تمرکز ما در مجموعه راه‌کار بر روی کسب وکارها است و لیاقت کسبوکارها را در دیده شدن می‌داند که البته این به معنای مقدس سازی کسبوکارها نیست و مقصود ما دیده شدن کسب وکارها است. اولویت کارآفرینی نیست بلکه کارآفرین و کسب‌وکار است.

منبع: کارنگ

لینک کوتاه :
اشتراک گذاری : Array