سرنوشت فینتک ها به کدام سمت میرود؟
یکی از مشکلاتی که فینتکها این روزها با آن روبهرو هستند، ارزش پول است. با افزایش نرخ بهره بانکهای مرکزی، جذب مشتریان بیشتر و نفوذ به بازارهای جدید هزینه بیشتری برای فعالان جدید بازار دارد. فینتکهایی که درآمدشان عمدتاً محدود به کارمزدهایی با سقف مشخص است، برخلاف بانکداری سنتی نمیتوانند در صورت رکود یک بخش، در بخش دیگری این کمبود را جبران کنند.
به گزارش ایران دکونومی، فینتک ها برای عبور از بحران افزایش درآمد در پی کاهش ارزش پول نیاز به تصمیمات دشوار دارند. در ادامه، مقالهای از تککرانچ در خصوص اخذ تصمیمات سخت، جهت ارائه بهترین تجربه مشتری، گسترش سبد محصولات و تقویت نرمافزار را مشاهده میکنید:
شاید بتوان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ را بزرگترین بحران این عصر، پس از رکود بزرگ قرن بیستم نام برد. اما از اثرات این بحران میتوان به ساختن زمینهای برای رشد اکوسیستم استارتاپی اشاره کرد. نرخ بهره توسط بانکها تا حد زیادی کاهش پیدا کرد و پول ارزان شد.
ارزان شدن پول باعث شد تا هم سرمایهگذاران به سراغ طرحهای آیندهدار (و در بسیاری موارد خوشبینانه) شرکتهای جوان تکنولوژی بروند و مدلهای تجاری جدیدی پدید آید که در شرایط مختلف امکان بقا داشته باشند.
فینتکها نمونهای از اینگونه مدل تجاری هستند. تعداد زیادی بانک چالشگر، خدمات پول الکترونیکی، کیف پولهای دیجیتالی و غیره به همین واسطه فعال شدند و سهمی از بازار سنتی بانکها را از آن خود کردند. عامل این موفقیت ارائه محصولات مشتریمحور کارآمدتر از مدلهای سنتی پیشین بود.
بخش مهم فینتک ها
اغلب فینتک ها از اخذ کارمزد درآمد کسب میکنند. این کمیسیون هنگام خرید به صادرکننده کارت، شبکههای پرداخت و بانکها پرداخت میشود.
مقدار این کارمزدها، بستگی به نوع حساب، اعتباری یا جاری بودن، منطقه فعالیت کارت و… دارد. اما فینتک ها مقدار مشخصی کارمزد اخذ میکنند. به همین دلیل، درآمد آنها از حد مشخصی بالاتر نمیرود. اما نرخ بهره سرحدی ندارد. نرخ بهره را بانکهای مرکزی عمدتاً با توجه به شرایط اقتصادی خارجی مشخص میکنند. در شرایط سخت هم این نرخ پایین میرود. وقتی تورم افزایش یابد، برای کاهش فعالیت اقتصاد بانکهای مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهند.
تغذیه فینتک ها عمدتاً از کارمزد است و آنها را به دو راهی بزرگی میرساند. هزینه سود و وام و دریافت نقدینگی تا حد زیادی میتواند افزایش پیدا کند. فینتک ها هم در راستای بقا به فروش سهام و بدهی روی آوردهاند.
مسیری که انعطاف ندارد
این بحران اما فقط برای استارتاپهای نوپای فینتکی اتفاق میافتد و برای موسسات مالی سنتی پیش نمیآید. در سنتیها خیلی نیاز به جذب مشتری جدید نیست و همچنین الزامی نیست که اعتبارشان را به رخ بکشند.
این موسسات تنوع و گوناگونی زیادی دارند. به دلیل سابقه طولانی، بانکها طیف وسیعی از خدمات، از وام و بیمه گرفته تا کارتهای اعتباری و وام مسکن، ارائه میدهند. همین فعالان قدیمی را تا حدی در مقابل تاثیر افزایش نرخ بهره محافظت کرده و به همین دلیل بخش سنتی قدرتمند میتواند سالهای آینده را با خیال راحتتری پشت سر بگذارد.
ولی استارتاپ های فینتک نوپا، این تنوع را ندارند و تنها درآمدشان کارمزد است و محصولات جانبی فراگیری ندارند. مشکل ریشه در ماهیت آنها دارد و این فعالان نوین هنوز به عنوان یک بانک ثبت نشده و تنظیمگری آنها نیز متفاوت است و در نتیجه تمرکز خود را روی بخش خاصی از بازار گذاشتهاند.
علاوه بر این، تبدیل شدن به یک بانک معایبی را با خود به همراه دارد. سطح نظارت قانون بسیار بیشتر است و بسیاری از استارتاپها توان تحمل چنین باری را ندارند و بازگشت از چنین مسیری هم بسیار پر هزینه است.
لغو شدن یک مجوز بانکی، یک کابوس لجستیک و لکه ننگی بر پیشانی موسسات محسوب میشود. این مورد از نوعی خطا یا تخطی از قانون نشات میگیرد. البته که چنین کاری شدنی است و همیشه هم به معنای خطا یا تخی نیست، اما موارد این چنینی خیلی کم است.
مشکل اولیه بسیاری از استارتاپها به خصوص فینتکها بر این فرض است که شرایط اقتصادی دهه ۲۰۱۰ تا ابد ادامه مییابد. تورم و نرخ بهره همیشه پایین باقی خواهند ماند و آنها هیچگاه با کمبود سرمایه ارزان و قابل دسترس مواجه نمیشوند. هیچ همهگیری در کار نخواهد بود. جنگی در اوکراین رخ نمیدهد و قرار نیست اتفاقی بنیان تجاری آنها را به لرزه درآورد.