روز خبرنگار مبارک!
به بهانه هفده مرداد، صبح پیام تبریک را که برای دوستانم ارسال کردم خواستم که از چالشهایشان بگویند. ما همیشه چالشهای مخاطبمان را پرسیدیم، شنیدهایم و منتشر کردیم، اما پای حرفهای ما چه کسی مینشیند؟
هر سال، از نیمه مرداد شروع میشود؛ منظورم تبریکها و هدیهها و دعوتنامه نشستهایی است که برای ۱۷ مرداد، روز خبرنگار برایمان ارسال میشود. یک روز در سال است بدون اینکه روزهای دیگر سال کسی به این فکر کند که روابط عمومی فلان سازمان چرا پاسخگوی ما نبود؟ چرا اطلاعات غلط دادند؟ چرا با تنشی بی مثال، با ما تماس میگیرند که مطلب را از روی سایت بردار؟ یا کسی به این فکر کند که زیر گرمای ۳۸ درجه همین مرداد یا برف سنگین دی ماه ما چطور از این نشست به آن مصاحبه دویدیم. من خودم به شخصه بارها موتور گرفتم و با موهایی مثل برق گرفتهها و صورتی سرخ شده از باد پشت موتور دوان دوان به سالن رسیدهام…
در رسانه، رقابت نیست، هست اما سر قلم است، اما دوست دارم زمانی را که برای نشستها همدیگر را معرفی میکنیم، محتواها و عکسهایمان را به همکارانمان در دیگر رسانهها میدهیم یا ته نشست گپهای طولانی داریم و از تجربههای ارتباطیمان میگوییم و سازمانهای پر سوژهمان را با هم به اشتراک میگذاریم…
به بهانه این روز، صبح پیام تبریک را که برای دوستانم ارسال کردم خواستم که از چالشهایشان بگویند. ما همیشه چالشهای مخاطبمان را پرسیدیم، شنیدهایم و منتشر کردیم، اما پای حرفهای ما چه کسی مینشیند؟
الهه صالحی، خبرنگار حوزه استارتاپ و مارکتینگ در جواب پیامم نوشت: امسال شرایط روز خبرنگار با سالهای قبل تفاوت بزرگی دارد. بدیهی است که در شرایطی که رسانه و خبرنگار از انجام وظیفه ذاتی خود ماندهاند، رسانه به جای انجام نقش روشنگری خود، تبدیل به بنگاه خبر شود و با دریافت مبالغی از کسبوکارها، صفحات و قلم خود را در اختیار آنها قرار دهد. صدالبته که باید به این نکته توجه کرد که در اینجا تقصیری متوجه صاحبان رسانه نیست؛ اما از آنجایی که دیواری کوتاهتر از دیوار خبرنگار در عالم نیست، تقصیر به گردن او میافتد. با وقاحت از خبرنگار انتظار روشنگری تمام و کمال دارند و او را به خیانت متهم میکنند، درحالی که خودشان حاضر به تحمل یک درصد از فشارهای احتمالی به خبرنگار نیستند و از کنار گود سخن میگویند. با همه اینها، امروز ۱۷ مرداد است. روزی که پس از شهادت محمود صارمی برای گرامیداشت خبرنگار نامگذاری شده و بسیاری از اهالی قلم این روز را متعلق به خود میدانند. امیدوارم در سالهای بعد حداقل در شرایطی این روز را گرامی بداریم که دوستانمان در زندان نیستند!
در پایان هم اضافه کرد: برایت تایپ کردم که نیازی به پیاده سازی نداشته باشی…
پروانه حسینزاده، خبرنگار استارتاپ و رمزارز هم برایم تایپ کرد: من فکر میکنم خبرنگارها همیشه با چالشهای بزرگی مواجه میشوند ولی یکی از آنها که من زیاد با آن برخورد داشتم، ارزشگذاری رسانهها، خبرنگاران و فرقگذاشتن در ارائه اطلاعات به آنهاست. مثلاً اگه خبرنگاری که برای مصاحبه به یه مجموعه مراجعه میکند، فرد شناختهشدهای نباشد، سعی میکنند کمتر به او اطلاعات دهند یا اگر در نمایشگاهها بخواهی با مدیران مجموعهها مصاحبه کنی، اول از تو میپرسند از چه رسانهای هستی و اگر بفهمند رسانهای که در آن مشغول به فعالیت هستی خیلی شناختهشده نیست، سعی میکنند دست به سرت کنند یا در نهایت کسی را که اطلاعات کمتری نسبت به موضوع دارد را به تو معرفی میکنند تا با او حرف بزنی و گزارش تهیه کنی. یک تجربه خیلی ملموس که هنوز بعد از چند سال گاهی به آن فکر میکنم، مربوط به اتاق بازرگانی تهران است. رفته بودم برای مراسم رونمایی در اتاق بازرگانی، به من گفتند که جایگاه خبرنگارها، صندلیهای ته سالن است. همان موقع یک گروه با دوربین عکاسی و فیلمبرداری وارد شدند، راهنماییشان کردند جلوی سالن و این گروه، جلوی دید ما را گرفته بودند و نمیشد هیچ عکس درستی از ته سالن برای گزارش تهیه کرد. وقتی به مسئولی که به من گفته بود برو ته سالن، گفتم که نمیشود عکس خوبی از سخنرانان گرفت و صدا هم به ته سالن خوب نمیرسد، گفت جایگاه خبرنگارها همینجاست! از دیگر چالشهای بزرگ خبرنگاری این است که کسبوکارها و افرادی که با آن ها مصاحبه میکنی، بهت اعتماد ندارند و مدام میخواهند روی متنی که نوشتی، اعمال نظر کنند. بعضی از این افراد به حرفهایی که خودشان در زمان مصاحبه زدند هم اعتراض دارند و میگویند باید عوض شود.
هانیه عرفانینژاد، خبرنگار بیمه و استارتاپ گفت: خبرنگاری کلاً شغل پر چالشی است، تابآوری و صبر و علاقه میخواهد. به نظر من یکی از چالشها، بحث مالی است، با توجه به زحماتی که میکشند، حقوق پایینی دارند. چالش مهم دیگر نگاه متفاوت است، دیدگاه چالشی به همراه قلم است که خبرنگار را در حوزه خود متمایز میکند.
مژده باقری، خبرنگار اجتماعی و تکنولوژی توضیح داد: این شغل واقعاً پر مسئولیت و پر چالش است و بنا به هر جامعهای این مسئولیت و چالشها کم و زیاد میباشد. چالشی که من داشتم این بود که تحت هر شرایطی باید روی کارت تمرکز کنی، مثلاً اگر روزی حال خوبی نداشته باشی باز هم مجبوری روی مصاحبه و گفتگو تمرکز کنی. اما این هم فرصتی برای رها شدن از دغدغههای شخصی است؛ وقتی خودت با خودت تمرکزت را روی کار میآوری. وقتی حوزه اجتماعی بودم، نکته مهمی وجود داشت که من میتوانستم در گفتگو با آدمها، زندگیهای زیادی را تجربه کنم و با کفش آنها قدم بردارم.
سمانه سمیع، خبرنگار کسبوکار و استارتاپ هم گفت: یکی از چالشهای من، برنامههای خارج از ساعت کار است. کار خبر زمان نمیشناسد و شاید همه روز درگیر باشیم ولی رویدادها میتوانند زمان را بشناسند و روز تعطیل نباشند و سر وقت شروع نشدن رویدادها هم چالش است.
زهرا عبداللهی، خبرنگار حوزه نفت و انرژی هم گفت: یکی از چالشهایی که همیشه برایم مطرح بود این بود که به دستور دبیر یا سردبیرم مجبور بودم از شخصی که با او زاویه دارید و خط فکری هماهنگ ندارید مصاحبه بگیرم. آن افراد هم اغلب راضی به مصاحبه نبودند و این وسط مجبور میشویم کلی منتشان را بکشیم. این مورد همیشه برایم سخت و چالشی بود…
مهدیه اسماعیلی، خبرنگار حوزه تکنولوژی و استارتاپ هم گفت: باید بگویم مشکل ما به عنوان خبرنگار، این است که ارتباط مناسبی با دولت نداریم. در حوزه فناوری، نهادهای مختلفی مثل مرکز ملی فضای مجازی، ساترا، صمت و… میتوانند منابع مهم خبری باشند، اما از سمت مدیران و معاونین و روابط عمومیها تعاملی ایجاد نمیشود. این شفاف سازی را که وظیفه اصلی ماست، تحتالشعاع قرار میدهد. گاهی هم رسانهها را گزینش میکند!
پای صحبت دوستانم، عشق به کارشان را به وضوح دیدم…