ایران دکونومی: اعتبارسنجی ایده (Validation Ideas) فرآیندی شبیه به مراحل تحقیق و توسعه در شرکت‌های بزرگ است که پیش از توزیع محصول در بازار انجام می‌شود. در واقع بایستی پیش از معرفی محصول به بازار و ارائه خدمات، بررسی کنید که ایده یا محصول جدیدتان، اعتباری در میان مردم و بازار دارد؟ اصلا پسندیده و انتخاب می‌شود؟

اعتبارسنجی ایده می‌تواند هر چیزی را شامل شود، از مصاحبه‌های گردآوری اطلاعات گرفته تا صفحات ورود ویژه در فضای اینترنت. هدف کلی، ارائه‌ ایده به مخاطب هدف، قبل از تولید و عرضه محصول نهایی است.

چرا ایده ها به اعتبارسنجی نیاز دارند؟

به طور خلاصه، اعتبارسنجی ایده باعث صرفه‌جویی در وقت، هزینه و همچنین ایجاد خلاقیت در محصول نهایی می‌شود. از آنجا که در اعتبارسنجی، ایده خود را آزمایش می‌کنید به نوعی مثل این است که آن را در معرض بازار قرار دهید.

اعتبار سنجی ایده می‌تواند باعث شود در صورت احساس رضایت نسبت به ایده خود، مشتریان اصلی کسب و کارتان را بشناسید و از همین طریق است که می‌توانید در بسیاری از هزینه‌های موجود صرفه جویی کنید.

این فرآیند به شما می‌گوید که برای ایجاد کسب و کار خود تا چه اندازه باید هزینه کنید. به‌عنوان مثال ممکن است شما صدها میلیون تومان بابت تولید یک نسخه گران‌قیمت از محصولی که مشتریان حتی نمی‌خواهند محصولی مشابه آن را امتحان کنند پرداخت کنید.

اعتبارسنجی ایده

تا هنگامی که محصولی از طرف شما وارد بازار نشده باشد نمی‌توان متوجه شد که ایده شما کار می‌کند یا خیر. اکثر افرادی که قصد راه اندازی یک شرکت را دارند، توقع قرار گرفتن در سطح بالایی را دارند، ولی به این فکر نمی‌کنند که ایده‌های بزرگ در ابتدا از نظر خیلی افراد، کوچک به نظر می‌رسیدند و اکثر افراد با این تصور، آن ایده ها و افراد را نادیده می‌گرفتند. این موضوع در صورتی است که در حال حاضر آن افراد به جایگاه بالایی رسیده‌اند.

برای اعتبارسنجی ایده چه باید کرد؟

گام اول: بارش فکری درونی

باید چند ایده اولیه برای مشتریان احتمالی خود داشته باشید. احتمالاً هزاران ایده استارتاپی درباره آنچه می‌خواهید انجام بدهید دارید، اما هر بار فقط باید ۴-۵ تا از آنها را ارائه کنید. در مورد ما، ۴-۵ نسخه از شعار جدیدمان مطرح بود. درمورد شما می‌تواند ۴-۵ ویژگی مختلف از کسب و کار یا محصولتان باشد.

 اگر این تعداد بیشتر از ۵ تا شود، اوضاع بسیار پیچیده خواهد شد. به من اعتماد کنید. به‌علاوه، نباید بیش‌ازحد وقت مشتریان احتمالی خود را بگیرید؛ نهایتاً ده دقیقه. شاید لازم بشود برای دادن اطلاعات بیشتر با آنها تماس بگیرید. پس سخت نگیرید.

در این مرحله، هدف این است که بهترین راهکارها یا نسخه‌های ایده خود را پیشنهاد دهید. در مورد فوق، ما به چهار نسخه از چیزی رسیده بودیم که به نظرمان بهترین شعاری بود که برای کسب و کارمان می‌شد تصور کرد.

گام دوم: نظرسنجی از خانواده و دوستان

در مرحله ۲ باید کاری انجام ندهید. چرا این مرحله را آورده‌ام؟ چون رد شدن از آن خیلی سخت است. همه ما می‌خواهیم درباره آنچه انجام می‌دهیم احساس خوبی داشته باشیم، به‌همین‌خاطر گاهی از کسانی که دوستشان داریم درباره ایده‌هایمان سؤال می‌کنیم، با علم به اینکه حس خوبی به ما خواهد داد.

نمی‌گویم که خانواده و دوستانتان دروغ‌گو هستند. می‌گویم که آنها سوگیری داشته و در اغلب موارد یکی از مشتریان احتمالی شما نیستند.

هم‌چنین ممکن است احساس کنند مجبورند به خاطر خودِ بازخورد، بازخورد بدهند. حتی ممکن است نکته‌ای از خودشان در بیاورند که واقعاً به آن اعتقادی ندارند، به‌همین‌جهت تصور می‌کنید تعصبی ندارند. می‌بینید نظرخواهی از خانواده و دوستان چقدر می‌تواند گول‌زننده باشد؟

اعتبارسنجی ایده

گام سوم: انتخاب افراد برای مصاحبه

سپس، فهرستی از ۱۵ مشتری احتمالی تهیه کنید که می‌توانید به سراغ آنها رفته و حضوراً یا ازطریق مصاحبه ویدئویی، ۱۰ دقیقه با آنها مصاحبه کنید. به مشتریان آرمانی خود فکر کنید.

مشتریان احتمالی شما شاید در جاهای دیگری پیدا شوند. شاید همین الان در فهرست پستی شما باشند. پس از تماس با آنها، درنهایت به چیزی حدود ۱۰ «بله» و چند تایی «متأسفم، نمی‌توانم» می‌رسید، دو نفری هم پاسخ نخواهند داد.

اطمینان پیدا کنید که ۱۰ دقیقه از وقتشان را به‌صورت حضوری یا ویدئویی به شما خواهند داد. یک گفتگوی رفت‌ و برگشت طبیعی لازم خواهد بود. دیدن یا حس کردن تردید یا هیجان از پشت تلفن سخت است. توجه به این مسئله وقتی گفتمانی واقعی را پوشش می‌دهیم، ضروری است.

گام چهارم: مصاحبه غیررسمی

اول، کاری که هنگام مصاحبه‌ غیررسمی خود باید انجام دهید این است که از مصاحبه‌شوندگان بابت وقتی که می‌گذارند تشکر کرده و بگویید که چقدر این وقت به شما کمک خواهد کرد تا چیزی ارائه دهید که مشتریانتان واقعاً می‌خواهند.

دوم، رک و راست توضیح دهید که قرار نیست چیزی به آنها بفروشید و آنچه قرار است در موردش حرف بزنید درواقع هنوز حتی وجود ندارد. خیالشان را راحت کرده و خاطرنشان کنید که چقدر بازخوردشان ارزشمند بوده و بر کارتان تأثیر خواهد گذاشت. مردم دوست دارند بدانند نظرشان مهم است.

سوم، قبل از اینکه توضیح دهید که نظرشان را درباره چه چیزی می‌خواهید. بگویید که چه کار می‌کنید و ماهیت کسب و کارتان چیست. به یاد داشته باشید که مسائل را با درنظر داشتن دیدگاه آنها توضیح بدهید. از اصطلاحات تخصصی که آنها نمی‌فهمند استفاده نکنید.

چهارم، به آنها بگویید قرار است ۴-۵ نسخه از ایده خود را ارائه کنید. و اینکه همه آنها را اول نشان خواهید داد، بعد سراغ هر یک رفته و نظرشان را در هر مورد جویا خواهید شد. بگذارید بدانند که در طی این فرآیند، چیزهایی یادداشت خواهید کرد تا توصیه‌های آنها را بعداً به یاد بیاورید.

پنجم، پس از پرداختن به تمام ۴-۵ مورد، نظر اولیه آنها را در هر مورد به‌طور مجزا جویا شوید. بعد بپرسید که نسبت به این ایده چه حسی داشته و چه فکری می‌کنند. به زبان بدن و سرعت پاسخ‌دهی آنان توجه کنید. واکنش آنها را با واکنش به دیگر ایده‌هایی که ارائه می‌دهید، مقایسه کنید تا بفهمید کدام برایشان جذاب و کدام نامطلوب است. همه آدم‌ها هیجانات خود را راحت بروز نمی‌دهند.

درنهایت، پس از آنکه در مورد هر ایده‌ای بازخوردشان را گرفتید، دوباره از آنها تشکر کرده و بپرسید آیا ایرادی ندارد که دوباره درصورت لزوم، هنگام کار روی پروژه با آنها تماس بگیرید.

گام پنجم: تصمیم‌گیری

آخرین قدم، مرور بازخوردها و تصمیم‌گیری درمورد چیزی است که بهتر برای مشتریان احتمالیتان جواب داده است. مشتریان واقعاً علاقه‌ای به واژه «برند» ندارند. این واژه برایشان زیادی انتزاعی یا مبهم بود. به‌علاوه، می‌گفتند که «آن را به‌شکل مؤثر به اشتراک بگذار»، حس «مستقل بودن» به آنها می‌دهد. واژه‌ی «کسب و کار» برایشان معانی بسیاری دارد، چرا که آنها در حال کارند و کار بیشتری‌ می‌خواهند.

کانال یوتیوب ایران دکونومی

لینک کوتاه :
اشتراک گذاری : Array